تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

نوای دوتار ترکمن

حهت دیدار د و تــــا ر  به د و تــــا ر کلیک کنید : د و تــــا ر
لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در یکشنبه بیست و هفتم مرداد 1387 و ساعت 19:36 | بازگـشـت | 2 نظر

منبع: پلی بین ما و شما              ...              dutarym دوتار @ Yahoo! Video
لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در سه شنبه پانزدهم مرداد 1387 و ساعت 19:31 | بازگـشـت | 2 نظر

نشاط گل

نقاشی روی بوم - نـشـاط گُل - د. خ. اونق

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در سه شنبه یکم مرداد 1387 و ساعت 11:2 | بازگـشـت | یک نظر

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در شنبه بیست و نهم تیر 1387 و ساعت 7:45 | بازگـشـت | 3 نظر
دوتارساز ترکمن

<><><><>  فارابی در کتاب « موسیقی الکبیر » ، از سازی با مشخصات دوتار __ بدون کم و کاست __ به نام تنبور خراسان نام می برد . همچنین در « المدخل إلی الموسیقی » نیز زیر بخش گونه های تنبور می گوید که یک نمونه از تنبورها ، تنبور خراسان است و آن در شهرهای خراسان و پیرامون آن به شمال تا هر جا که پیش بروید ، به کار برده می شود . « فارمر » محقق انگلیسی ، در مقاله ی خود تحت عنوان تأثیر نفوذ ایران در تعبیه ی آلات موسیقی در مجله ی روزگار نو ( شماره ی 1- تابستان 1942 م . و شماره ی پاییز همان سال ) چنین می نویسد : « ساز دیگری که آن را تنبور خراسان می نامند و در اویل خلافت عباسیان در دربار ایشان رواج یافت ، در موسیقی عربی تأثیر بسیار کرد . » « باریستوس و پاندورا » دو نویسنده ی یونانی به هنگام یاد کردن از سازهای فرهنگهای دیگر از تنبور خراسان نام می برند . در « لغت نامه ی دهخدا » ، شرح مفصلی درباره ی تنبور نگاشته و از فرهنگ های گوناگون استفاده نموده و به نقل از « منتهی الارب » می نویسد : « دمبره یعنی دم برٌه و به علت شباهتی که به دم برٌه دارد و سپس از دوتای و دوتار » نام می برد . مسعودی در « مروٌج الذهب » به آلات موسیقی که اهالی خراسان به کار می بردند اشاره کرده و از تنبور نام می برد . در « فرهنگ معین » نیز تنبور با مشخصات دوتار معرفی و از دوتار به عنوان سازی که در میان بعضی از طوایف معمول است ، یاد شده است . دیگر این که در حجاری های اشکانیان نقش تنبور دیده می شود و به اعتبار این که اشکانیان خراسانی بوده و این ساز را دوست می داشتند ، مدرکی ست بر وجود دوتار یا تنبور خراسان ؛ زیرا زادگاه اصلی پارتیان شمال شرق ایران بوده است .

مقدمه
موسیقی عامیانه (FOLK MUSIC ) ، اصطلاحی است که ترانه ها ، آوازها و رقص های عامیانه را دربر می گیرد .

ترانه های عامیانه (MUSIC SONG) ، ترانه ها و آوازهایی هستند که بین مردم رواج داشته و از به کارگیری طبیعی ناخود آگاه و توانایی های ذاتی و شهودی آنها ، پدید آمده است .

سازنده ی آنها ، غالباً ناشناس بوده و به طور شفاهی ، از نسلی به نسل دیگر ، انتقال می یابد . این گونه موسیقی ، غالباً بدون هم راهی اجرا می شود و به صورت آوازی و سازی ، در مناطق مختلف یک کشور وجود دارد .

با افزایش شهر نشینی و صنعتی شدن شهرها و روستاها ، ترانه های عامیانه ، به درون شهرها و کارخانه ها نیز راه یافتند . در قرن 19 میلادی و اوایل قرن 20 میلادی ، ترس از این که با پیشروی زندگی مدرن ، آداب و سنن گذشتگان ، رو به فراموشی گراید ، باعث شد که گروهی به جمع آوری آثار عامیانه بپردازند ؛ به همین خاطر کلکسیونهایی از آهنگ های عامیانه پدیدار شد ! آنچه را ی توان در اینجا بدان اشاره نمود ، بداهه پردازی و سنت های شفاهی و آوازهاست که همواره در قرون متمادی به موسیقی عامیانه اضافه یا کم شده است و بر همین اساس غیر ممکن است بتوان پیش گویی کرد که آوازهای عامیانه ، در قرن های آینده ، چگونه توسعه می یابند .
یکی از مناطق مهم ازلحاظ غنای موسیقی عامیانه ، خطه ی خراسان می باشد . یکی ازاین موسیقی ها ، دوتار می باشد . تحقیقات حاضر نیز بیشتر مربوط به صنعت دوتار سازی تایباد و چند ترانه ای که با دوتار نواخته می شود می باشد .

دوتار یکی از سازهای مقامی است که در کشور ما خصوصاً استان پهناور خراسان جایگاه خاصی دارد . این سازیکی ازکهن ترین و قدیمی ترین سازهاست که زمان پیداش آن ناپیداست . نام دوتار که در کتب قدیمی از آن به عنوان تنبور خراسان یاد شده است ، به سبب داشتن 2 سیم بر آن نهاده شده است .

ابو نصر فارابی در کتاب « موسیقی الکبیر » خود مشخصات کاملی را از تنبور خراسان یاد می کند . تنبور خراسان ( دوتار ) دارای تعدادی پرده است که بعضی از آنها پرده های اصلی هستند که در جای خود ثابت می مانند و دیگر پرده ها با توجه به نواحی مختلف کمی تغییر می کند . فارابی محل قرار گرفتن پرده های اصلی و متغیر را نیز بیان کرده است . یادگیری نواختن دوتار علاوه بر آموزش تئوری ، بیشتر باید به صورت شفاهی و در نزد استاد و با تمرین زیاد صورت گیرد.

این تحقیق رابا حمایت و تشویق استاد راهنما ؛ سرکار خانم مریم مرادی و همکاری اساتید فن آقایان اقبالی ، تیموری ، طحان و شیری و کمک جناب آقای تاج محمدی انجام داده ایم . امید است سندی ساخته باشیم تا مبنای حرکت پژوهشگران آینده قرار گیرد .

احمد قادری ، امیر حیدری

خردادماه 1385

جهت مطالعه ادامه مطلب کلیک کنـــید

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در سه شنبه بیست و پنجم تیر 1387 و ساعت 1:29 | بازگـشـت | نظر بدهید

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در شنبه بیست و دوم تیر 1387 و ساعت 20:30 | بازگـشـت | نظر بدهید
ترکمن باغشیسی مجید تکه

<><><><>شبهای موسیقی ترکمن صحرادکتر مقاله ای در باب ابونصر فارابی قرائت کرد و گفت که وی از جمله ی عالمان و فیلسوفان و موسیقی دانان بزرگ ترکمن است. که به احتمال بسیار قوی دوتار می نواخته است. فارابی در تاثیر ساز گفته است که موسیقی انسانها را به خود جذب می کند و رنج و خستگی رااز آنها می زداید. و تاثیر شعر را بیشتر می کند. وی سازها را به دو دسته علمی و عملی تقسیم می کرد.  

دکتر مجید تکه مهمان جوانان آق قلا

دکتر مجید تکه استاد چیره دست، ساز ترکمن و از چهره های تاثیر گذار موسیقی سه شنبه شب 18/04/87 در جمع صمیمی جوانان آق قلا حضور یافت و به اجرای موسیقی و ارائه سخنرانی پرداخت. دکتر تکه هدف نوازندگان و خوانندگان موسیقی ترکمن را حفظ و نگهداری از موسیقی و جلوگیری از فراموش شدن آن دانست. وی درباره مللی آقا نوازنده ی بزرگ ترکمن گفت: آثار وی به صورت صوتی مانده است و گنجینه ارزشمندی است. مللی آقا برای آموختن دوتار هر ده روز چهل کیلومتر را با پای پیاده به حضور استاد می رفت و زحمات زیادی متحمل می شد تا اینکه توانست ساز ترکمن را به نسل آینده منتقل کند

دکتر تکه افزود مللی از چهره های ماندگار موسیقی ترکمن است که در یک دست سجاده نماز و در دستی دیگر دوتار داشت وی انسانی با تقوا و متدین بود. و موسیقی را متعالی می دانست. دکتر مجید تکه از سخی جبار یاد کرد و گفت وی برای اولین بار لقب اوغلان باخشی را گرفت و علاوه بر خوانندگی در نوازندگی دوتار نیز استاد بود. سخی جبار به نسل پس از خود تاثیر گذار بود. دکتر تکه سپس به تشریح اجزای دوتار و نام و کاربرد آنها پرداخت و گفت دوتار ترکمن 13 پرده دارد و سازهای مختلفی با آن نواخته می شود که گوش هر مخاطبی را به خود جذب می کند.

 


جهت مطالعه ادامه مطلب کلیک کنـــید

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در شنبه بیست و دوم تیر 1387 و ساعت 20:11 | بازگـشـت | نظر بدهید
ویکتور اوسپنسکی

<><><><> ویـکـتـور اوسـپـنـسـکـیدر امر جمع آوری و مطالعه میراث موسیقی ملت ترکمن، شخصیتهای مترقی روس از جمله، اتنوگراف موسیقی ویکتور اوسپنسکی ( 1949- 1879) و دوست نزدیک او ویکتور بلیایف ( 1968- 1888) نقش غیر قابل انکاری را در این بین ایفاء نمودند. نام اوسپنسکی و فعالیتهای ارزشمند وی برای بسیاری از مردم ترکمنهای خارج از ترکمنستان شوروی ناشناخته است. ناشناخته بودن نام اوسپنسکی در میان این ترکمنها خود معلول سیاستهای جانبدارانه ای است که از سوی حاکمیتهای وقت چه در گذشته و چه حال پیشبرده شده و میشود. غرض آنان از این امر تلاش برای تحقیر و ناچیز نشان دادن موسیقی ترکمنی و در نهایت مستحیل نمودن آن بوده است. پیشبرندگان این سیاست بخوبی بر موقعیت موسیقی خلقی ترکمنی و نقش و اهمیت آن در میان توده های ترکمن واقف بوده و در طول تاریخ شاهد بوده اند که در شرایط سخت زندگی توده ها و اجحافات حکام رنگارنگ بر آنان، موسیقی ترکمنی سلاح روحی نیرومندی برای پیکار علیه متجاوزین زمانه بشمار می آمده است. توده های ترکمن هنوز اقدام شجاعانه شکور باغشی را که برای آزادی برادرش با دوتار خود به دیار ایرانیان میرود از یاد نبرده اند. اما موسیقی ترکمنی از دوران شکور باغشی تا به امروز به دستاوردهای عظیمی نائل آمده و غنای بیشتری یافته است که در این بین تلاش و خدمات اوسپنسکی و دوست نزدیک وی بلیایف غیر قابل انکار است.

 

احمد مرادی
24 خرداد 1387
اولین محقق موسیقی ترکمنی
فرهنگ موسیقی غنی و خود ویژه ملت ترکمن، همچون موسیقی دیگر خلقهای شرق، در طول چندین قرن شکل گرفت و رشد یافت و از نسلی به نسل دیگر بمثابه یک سنت شفاهی منتقل گردید. در این یادگارهای فرهنگ موسیقی که تا زمان ما رسیده و مکاتب فلکلوریک و حرفه ای را در خود شامل گردانیده است، اندیشه ها و آرزوها، جهان بینی و تاریخ چندین ساله ملت ترکمن، شرایط ویژه زندگی دامداری و کشاورزی او انعکاس یافته است.
در دوران جهالت و بیسوادی مردم ترکمن، اساسا نمیتوانست سخنی در باره مطالعه میراث فرهنگی خلق مطرح باشد. در باره موسیقی ترکمنی تنها اطلاعات محدودی در شکل آثار دست نویسی که عمدتا دانشمندان و تاریخدانان شرقی و همچنین روسی و دانشمندان خارجی و سیاحان بدان پرداخته اند موجود بود. در این دوران از وجود نت در موسیقی ترکمن تقریبا خبری نبود. اطلاعات ناچیزی در قرن 19 میلادی در باره ترانه های خلقی ترکمنی در یادداشت ها و آثار آلیابییف، دوبروولسکی، کلنوسکی، پاشین، لیسکا و دیگران وجود دارد.
جمع آوری و امکان مطالعه میراث موسیقی ملت ترکمن تنها بدنبال اعتلای فرهنگی مردم ترکمن و ایجاد مراکز تحقیقاتی و موسیقی شناسی در ترکمنستان شوروی میسر گردید. ایجاد این مراکز امکان نیرومندی را برای مطالعه علمی میراث فرهنگی ملت ترکمن بوجود آورده و به جرئت میتوان گفت که بدون این مراکز امکان بهره برداری از سنن و تجارب موسیقی نسلهای گذشته و رشد آتی جوانب مترقی خلاقیت های موسیقی پیشینیان وجود نداشت.
اوسپنسکی در 31 ماه اوت 1879 در کالوگ بدنیا آمد. اما دیری نمی پاید که خانواده وی به شهر اوش (شهری در قیرقیزستان) نقل مکان میکند. اولین معلم موسیقی او پدرش بود که نواختن ویولون را بوی آموخت. پس از اتمام دوران متوسطه و خدمت نظام، در سال 1908 وارد کنسرواتور پطربورگ میگردد. وی در ایام اشتغال در کنسرواتور پطربورگ امکان آشنایی با موسیقیدانان برجسته ای چون لیادف، گلینکی، ریمسکی کورساکف، بورودین و دیگران را که در آثار خویش ریتمهای شرقی را نیز بکار میگرفتند می یابد. این امر عامل اصلی در ایجاد گرایش و جذب وی بسوی موسیقی خلقهای شرق بود. بهمین جهت پس از اتمام دوره کنسرواتوری و خدمت دوم نظام، در 20 نوامبر 1917 به او از سوی شورای کنسرواتوری پطربورگ مأموریت اعزام به قفقاز و ترکمنستان برای جمع آوری ترانه های محلی خلقی و مطالعه هنر موسیقی خلقی1 داده میشود. از این لحظه، مرحله نوینی در زندگی و فعالیتهای او که با کار علمی- تحقیقاتی و موسیقی شناسی و خلاقیتهای وی در ازبکستان و ترکمنستان مربوط است آغاز میگردد.
اوسپنسکی پس از مسافرت به تاشکند، پیرامون جمع آوری و مطالعه موسیقی فلکلوریک ازبکی و بر پایه آن، خلق آثار اصیل، کارهای زیادی را به انجام میرساند. علاوه بر آن، او به امر تربیت کادرهای موسیقی ملی و ترویج فرهنگ موسیقی خلقهای آسیای میانه توجه فراوانی مبذول میدارد. در سال 1918 بنا به ابتکار او در تاشکند، کنسرواتور خلقی ایجاد گردیده و در سال 1921 ، او کنسرتی را تحت عنوان « هنر گذشته خلقهای ترکستان » ترتیب میدهد. در سال 1923 او یکی از برجسته ترین آثار موسیقی خلقهای ازبک و تاجیک بنام « شاشما کوما » را به نت در می آورد.
در سالهای 1930- 1925، مجموعه فعالیتهای اوسپنسکی با موسیقی ترکمنی پیوند دارد. بنا به وظیفه ای که از سوی حاکمیت ترکمنستان شوروی بوی محول میگردد، او تحقیقات تاریخی خود را در مناطق مختلف ترکمنستان، پیرامون موسیقی ترکمنها آغاز میکند. اما باید خاطر نشان نمود که اولین آشنایی وی با موسیقی ترکمنی در سال 1921 و در هنگام تدارک کنسرت « هنر گذشته خلقهای ترکستان » که در آن اکثریت خلقهای منطقه چون ازبکها، تاجیکها، قیرقیزها، قزاقها و ترکمنها حضور داشتند بوده است.


جهت مطالعه ادامه مطلب کلیک کنـــید

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در جمعه بیست و چهارم خرداد 1387 و ساعت 8:32 | بازگـشـت | 5 نظر
کمانچه زن: بایجی یمودی از بندرترکمن

<><><><>شبهای موسیقی ترکمن صحراشبهای موسیقی ترکمن صحرا، از نوع جدید و قدیم در گوددیکمه رشید نافعی برپاست. امچلی میزبان هنرمندان موسیقی صحراست. خوانندگان و نوازندگان مختلف آق قلا و کمش دفه و گنبد و بندر ، قطعات زیبا و باشکوهی را تقدیم مشتاقان موسیقی ترکمن می کنند. این شبها یادآور اهمیت و ارزش موسیقی در صحراست. موسیقی در قلب ترکمن ها می تپد. و دردها و آرزوها و رنج ها و شادی های آنان را بازگو می کند. این حرکت، به نوعی بیانگر حیات موسیقی و نقش آن در زندگی افراد را متجلی می سازد. این حرکت، حرکتی رو به جلو است. از بزرگتران می شنیدیم که در قدیم چندین شبانه روز برای جشن عروسی شادی می کردند و برنامه موسیقی اجرا می کردند. ما اینک زنده بودیم و نمونه ای از آن را دیدیم. گوددیکمه سمبلی است برای حضور موسیقی در زندگی ترکمن ها. اینکه می توانیم با وجود تمام سختی ها و دردها، مردانه ایستاد و خم به ابرو نیاورد. و به فرهنگ و ادبیات و هنر اهمیت داد. گوددیکمه نماد همدلی و مهر و محبت است. هنرمندان با کمترین چشم داشت می آیند و برنامه اجرا می کنند. هنرمندان نسل جوان را بها می دهند. دعوت آنها را قبول می کنند و می دانند آنها شایسته احترام هستند. حکایت شبهای موسیقی ترکمن صحرا، حکایت غرورانگیزی است. حکایت باشکوهی است که باید تداوم یابد.

 

گروه موسیقی سنتی دولت محمد آزادی در گودیکمه صحرا

دوشنبه 6/3/87 امچلی میزبان گروه موسیقی سنتی دولت محمد آزادی گنبد بود.این گروه برنامه خود را پس از نماز عشاء آغاز کردند و تا پاسی از شب ادامه دادند و جمعیت بسیاری از دوستداران موسیقی ترکمن را به خود مجذوب ساختند و شور و شوقی در مجلس به پا کردند.این گروه را دکتر مجید تکه نوازنده چیره دست ترکمن رهبری می کرد. در آن شب به یاد ماندنی در گودیکمه 3 نوازنده کمانچه و 8 نوازنده دوتار همزمان و به صورت هماهنگ به اجرای قطعات پر شکوه موسیقی مقامی ترکمن پرداختند.منصور صبوحی و اراز محمد شیر محمدلی هر یک پس از دیگری آواز زمزمه ی عاشقانه سر دادند و مخاطبان را سرمست آهنگ ها ی خود کردند. سی قطعه با شکوه و 5 ساز جذاب در این شب آسمان امچلی را نورباران کرد. رشید نافعی گل سر سبد مجلس ترانه های قوچ یگیت لر و بال صاید را اوج قطعات آن شب دانست.وی از تمامی هنرمندان صحرا که در گودیکمه برنامه اجرا می کنند تشکر کرد.صفر دردی طریک آن شب آن برنامه را گویی برنامه های موسیقی عشق آباد یاد کرد که حال و هوای عجیبی داشت. رجب کر نیز به اجرای هماهنگ گروه اشاره کرد و آن را سبب تلطیف روح انسان و تجدید قوای انسانی دانست. گوینده بی نظیر ترکمن صحرا (امان) گوینده بی نظیر ترکمن صحرا نیز با خواندن اشعار زیبا و ارائه مطالب موسیقیایی و شناساندن نوازندگان و خوانندگان ترکمن نگاهها را به خود معطوف ساخت . لقمان عظیمی و غبار بردی اصفهانی در کار گویندگی او را یاری می دادند. برنامه ها ی گودیکمه کاملا به صورت مردمی و خود جوش برگزار می گردد و هنرمندان کوچکترین چشم داشتی از اجرای برنامه های خود ندارند.شب های موسیقی ترکمن صحرا در گودیکمه حرکتی تاریخی و ماندگار است که بایدبه بانیان آن مخصوصا رشید نافعی آفرین گفت. این شب ها که یک ماه قبل آغاز شده نشان از توجه و اهمیت موسیقی سنتی در میان اقشار جوان و تحصیل کرده ترکمن دارد. این حرکت ها می تواند در جامعه فضای نشاط و طراوت و امید را ایجاد کند و اثر مثبتی بر افراد بگذارد.

 واسلام 

دردی طریک در امچلی

 دردی طریک باخشی نام آور ترکمن در آلاچیقی که به مناسبت عروسی رشید نافعی د ر امچلی بر پا شده بود حضور یافت و بیست ویک ترانه ترکمنی به دوستداران موسیقی ترکمن تقدیم کرد. دردی طریک را در کمانچه خدای وردی طریک و در دوتار شیخی پنق یاری می دادند. گویندگان لقمان عظیمی و عید جان میرزاعلی بودند که به پیش می بردند. برخی از اعضای شورای اسلامی آق قلا و کمش دفه و سیمین شهر نیز در این شب به یاد ماندنی حضور داشتند.

به نقل از: سایت آق قالا

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در پنجشنبه نهم خرداد 1387 و ساعت 1:4 | بازگـشـت | 4 نظر

بایجی در آلاچیق قارقی - امچلی

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در یکشنبه بیست و نهم اردیبهشت 1387 و ساعت 22:24 | بازگـشـت | نظر بدهید

لینک ثابت نوشته شده توسط خوجه نفس در سه شنبه بیست و چهارم اردیبهشت 1387 و ساعت 23:10 | بازگـشـت | نظر بدهید

اعظم رمضانی

فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی 

منبع: نشریّه یاپراق 

 روایت داستانی «نبرد در قلعه ی گوک تپه» ماجرای زندگی پر فراز و فرود پیرمردی ترکمن به نام «یاش بخشی» است که در جریان زندگی خود ، با حوادث و مصائب گوناگونی چون هجوم ناجوانمردانه ی روسها به نواحی جنوب شرقی دریای خزر و کشتار بی رحمانه ی دوستان و هم وطنانش در قلعه ی گوک تپه مواجه شده است به همین جهت ، با گذشت سالها از آن واقعه ، همچنان به لحاظ روحی ملتهب و زخمی است و خاطرات دردناک و تاریک گذشته او را آزار می دهد. او بزرگ ایل خود و دوتارزن ماهری است که سالها در خصوص بازگویی رخدادهای مربوط به آن نبرد ، سکوت کرده است. اما اکنون در یک موقعیت هیجانی ویژه همچون عروسی پسرش «اورس گلدی» به مدد روح افشاگر موسیقی ، عاقبت پرده از زخم هایی که قلب و جان او را در بند کشیده اند ، برمی دارد و با نواختن سیم های نازک دوتارش ، تمامی عواطف و احساسات خود را در باره ی آن نبرد باز می نماید. تمام میمهانان و اطرافیان او ، با شنیدن نغمه های دوتار یاش بخشی ، در حیرت و سکوتی ژرف فرو می روند و رمان در حالی که «اورس گلدی» مشوش و رها شده از خود ، تحت تأثیر دردهای پدر می گرید ، به اتمام می رسد. شخصت های دیگر این رمان عبارتند از: ملامحمد ، باتیرخان ، نوربردی خان ، آدینه خان و ...


جهت مطالعه ادامه مطلب کلیک کنـــید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد