تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

یک حوان ترکمن از ترکمن شناسی مینگارد

کلیک : 

 

نقد رمان آوای صحرا   

رمان « آوای صحرا» نوشته نویسنده صاحب نام ترکمن عبدالرحمن اونق است که چاپ نخست آن در سال 1381 توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد. این رمان در 399 صفحه نگاشته شده ، و داستانی تاریخی است که نویسنده در آن، آوای جدائی ها، آوای مهربانی ها و نیکی ها، آوای عشق و کینه، آوای باورها و ناباوری ها، آوای تفرقه و اتحاد، آوای جنگ وصلح، آوای توطئه و یکرنگی، آوای سنت ها و رسوم و آوای یموت ها وتکه ها را در هم تنیده و بهم بافته و بعنوان مجموعه ای واحد عرضه می نماید.
جایگاه اصلی حوادث و ماجراهای این رمان «کمش دفه» است. امتداد رویدادها به دیگر نقاط حاشیه دریای خزر و «اینچه برون» نیز کشیده میشود. رمان علیرغم تاریخی بودنش در توصیف اماکن و روستاها آنطور که باید انتظارات را برآورده نمی سازد، و این شاید یکی از ضعف های این رمان باشد.
زمان وقوع رویدادهای رمان از آغاز تا پایان در دوران قاجاریه و دوره سلطنت ناصرالدین شاه است. که به صراحت در داستان نیز عنوان می شود. نویسنده رمان در انعکاس واقعیت های این دوران موفق است. یکی از حقایق مربوط به این دوران این بود که شاهان قاجار برای اعمال اقتدار شاهانه خود همیشه تلاش میکردند که سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را بهر شکل ممکن بکار گیرند. " یک مسافر انگلیسی می نویسد که « شاهان قاجار امنیت وآسایش خود را با سوءاستفاه از حسادت های گروهی و تحریک شده آنها تأمین میکردند.»" ( ایران بین دو انقلاب: ی. آبراهامیان ـ صفحه 54) " آنان(شاهان قاجار) با دامن زدن به اختلافات محلی ــ میان حیدری ها و نعمتی ها در شوشتر، اصفهان، قزوین، شیراز؛ میان شیخی ها و متشزعه ها در تبریز... میان ترکمن ها و فارس ها در شمال شرق و... حضور خود را در مناطق دور افتاده حفظ می کردند و اطرافیان خود را یه حکمرانی ولایات می گماشتند." (هماجا صفحه 55) . سیاست توطئه و تفرقه قاجار حتی به میان طوایف مختلف ترکمن ها نیز امتداد می یافته است که آوای ترکمن بروشنی آن را بگوش و چشم خواننده می رساند.

داستان با بحران عجیبی شروع می شود. بحرانی که مجموعه ای از تناقضات است.از یک طرف هیجان دیدار دوباره مردان،یکی از قهرمانان اصلی رمان، که سال ها از خانه و خانواد ربوده شده، مردانی که روزها و شب ها به دنبالش گشته بودند، مردانی که در نبودش اشک ها ریخته شده بود؛ همه ده را پر می کند. اما ناباوری، ناباوری به حکومت ها چه ایرانی، چه روسی، نا باوری نسبت به اینکه چرا اکنون مردان را پس می دهند، چرا بعد از اینهمه سال ها، تردید را رشد می دهد. مادرو پدر، خویشاوندان، مردان و زنان ده در برابر دو راهی خوشحالی یا بدبینی قرار می گیرند. مردان را پس می دهند، چه خوب، ولی نکند نقشه ای در کار باشد؟ توطئه ای چیده شده باشد؟
نویسنده با مهارتی زیبا نشان می دهد که مردان و زنان ترکمن، ابه ترکمن چه اندازه زجر کشیده و چه ها گذرانده است که حتی در روز آمدن مردان نمیتوانند خوش باشند، بلکه بیم از توطئه، نگرانی از غریبه جلوه خود رابه وضوح تمام نشان میدهد.

برخورد پدر ومادر که جگرگوشه خود را بازیافته اند، برخورد ترکمن ها اعم از زن ومرد، پیر و جوان با مردان به زیبایی تشریح شده است.
مردان نیز از طرفی دیگر متوجه این برخورد دوگانه است. « مردان انتظار هلهله و شادی استقبال کنندگان را نداشت اما از طرز نگاه کردنشان هم هیچ خوشش نیامد. انگار غریبه ای از آن ور دنیا به سرزمین شان پا کذاشته بود» (آوای صحراــ صفحه 52 )

مارال، آهوی زیبای ابه نیز گرفتار تناقض است. از یک طرف دوباره دیدن مردان، عشق دوران کودکیش، دوست و همراز دوران کودکیش بازگشته « اما با قیافه ای دیگر. مارال هیچ نشانی از آن کودک خجول سر به زیر در مردان نمی بیند»(آوای صحراـ صفحه 53) دل مارال سرشار از شادی و نگرانی است. «او تعلق به اینجا ندارد، نمی تواند دوام بیاورد، ای کاش صورتش مثل صورت جوانان صحرا آفتاب سوخته بود و به قهوه ای میزد ...چرا؟ من حالا چطور می توانم تمام آنچه را که در طول این سالها در قلبم جمع کرده ام به او بگویم؟» (آوای صحراـ صفحه 53)

عبدالرحمن اونق الحق به زیبایی از بحران پدر و مادر خوانده مردان نیز پرده برداری میکند. رضاقلی خان و گل بانو در آستانه از دست دادن پسری هستند که آنهمه سال در آغوششان پرورده اند. بدون مردان دیگر زندگی برایشان معنائی ندارد، او تمام هستی آنهاست. مردان عضوی از خانواده آنهاست، فرزند آنهاست، گل بانو بی او نابود میشود همینطور رضاقلی خان. (آوای صحراـ صفحات 29ـ28 )

اما حکومت قاجار نقشه هایی دارد. حال در این میان برای حکومت قاجار فرقی نمی کند که مردان قربانی اهداف شان بشود یا نشود. هدف او، یعنی ناصرالدین شاه فقط این است که «تراکمه را سرجایشان بنشاند.» او نیز میخواهد « به مانند نادرشاه ترکمن ها را سرکوب کند و خود را شاه قدرتمندی نشان دهد.»(آوای صحرا ـ صفحه 18) اندیشه او در این است که « اگر این جوان بتواند این دو تیره جعفربای و آتابای را با هم متحد کرده و علیه تکه ها بشوراند، بسیاری از مشکلات ما در آنجا حل خواهد شد. هم از دست قبیله بد قلق راحت می شویم و هم راهمان برای مطیع ساختن بقیه تیره ها باز می شود.» (آوای صحرا ـ صفحه 21)

آتش اختلافات و درگیری ها میان طایفه های گوناگون ترکمن هم بدلایل تاریخی و هم بعلت دسیسه چینی های تفرقه افکنانه دولت های روس و ایران و مداخله جوئی های حیله گرانه انگلیسی ها، شعله ور است. توصیف های واقع گرایانه عبدالرحمن اونق ازاین پدیده و رنج تاریخی بدون هیچ اغراق، در سطح بالائی ارائه گشته است. « خیلی وقت است که عطش جنگ میان این دو تیره فروکش کرده است، به جز در میان چپاولزنان که آن هم بیشتر از طرف راهزنان و شاید جوانان طالب جنگ است. آتابای ها، هم باقشون استرآباد درجنگند و هم با تکه ها و هم باید مواظب جعفربای ها باشند. جعفربای ها هم دیگر انگیزه ای برای جنگیدن ندارند، مگر برای گرفتن انتقام. با توجه به شناختی که ما از جعفربای ها داریم، آنها منطقی ترین تیره میان ترکمن ها هستند. راحت می شود باهاشان کنار آمد. حالا یک نفر باغیرت لازم است که پاپیش بگذارد تا آنها را از اشتباهشان در بیاورد. یک نفر که هم دلش به حال آنها بسوزد و هم بادل و جان بخواهد به این برادرکشی پایان دهد. خودشان امکان ندارد به این نتیجه برسند. غرورشان این اجازه را به آنها نمی دهد. اگر هم به این نتیجه رسیده باشند که صلح کنند، دوست دارند اول دیگری قدم پیش بگذارد. این درحالی است که خان های هردو تیره، هم خان آتابای و هم خان جعفربای، دوستان قدیمی هستند. کسانی هستند که قبلا در جنگ علیه روس ها در کنار هم جنگیده اند. حالا اگر کسی پیدا شود و بتواند آنها را راضی بکند، خیلی از مشکلات حل می شود. و چه بهتر که آن یک نفر الیاس آخوند(پدر مردان) باشد. بر اساس اطلاعات ما، خان کمش دفه قبل از همه، به مصلحت او عمل می کند که البته نه فقط کمش دفه بلکه همه ابه ها به او به دیده احترام می نگرند. هم آخوند است و هم طبیب، و اگر مردان بتواند پدر را به این کار راضی کند، چند ماه نشده کار تمام است. مهم خان های دو تیره هستند. خان ها اگر راضی شوند راضی کردن بزرگان هم چندان مشکل نیست. اگر این اتحاد صورت بگیرد و آتابای ها از بابت جعفربای ها خیال شان راحت شود، با روحیه و افرادبیشتری بر تکه ها خواهند تاخت. مخصوصا اگر ترتیبی داده شود که قشون استرآباد هم هماهنگ با آتابای ها بر تکه ها هجوم بیاورند، کار تکه ها تمام است.» ( آوای صحرا صفحات 25 ـ 24 )

ناصرالدین شاه در خیالش تکه ها را می دید که پا به فرار گذاشته و قشون ایران از کشته آنها پشته ساخته است. ( آوای صحراـ صفحه 25) غافل از اینکه « در صحرای ترکمن، هیچ چیز را از قبل نمی شود پیش بینی کرد» (آوای صحراـ صفحه 24)

مردان اما، با وظیفه ای بس سنگین به میان ابه و به میان مردمش باز میگردد. حالا او فقط به دیدار پدر ومادرش نمی رود، یا فقط متحد کردن یموت ها وظیفه اش نیست. وظیفه ای بمراتب بزرگتر و با ارزش تر برای خود تصور می کند... و سفر را توفیقی اجباری می داند که توسط آن تلاش دارد ذهنیت ترکمن ها را به ایران عوض کند. ترکمن ها باید خود را یک ایرانی بدانند، یک ایرانی. ( آوای صحراـ صفحه 43)

مردان به ابه کمش دفه وارد می شود، به میان مردمش، مردمی که « خواب بعد از ناهار جزو عادت آنهاست وچای بعد از خواب...مخصوصا چای سبز با شکلات ترش بادکوبه ای، دل چسبترین لحظه های آنها.» (آوای صحراـ صفحه 69)

توطئه خط سرخی است که در طول تمام داستان نمایان است. مردان که از یکسو توسط توطئه گران اصلی (دولت قاجار و مباشران انگلیسی) به سرزمین پدری اش فرستاده می شود، از سوی دیکر در صحرا نیز آماج توطئه است. یک یا چند نفر که وجود مردان به نفعشان نیست علیه اش شایعه پراکنی می کنند. الیاس آخوند فکر میکند یکی از آنها می تواند قیاس خان باشد. الیاس آخوند میداند که گرچه میانه قیاس خان با او خوب نیست ولی او آدم با حوصله ای است، زود تصمیم نمی گیرد مگر اینکه روس ها کیشش کرده باشند. با همه اینها الیاس آخوند نمی تواتد به خود بقبولاند. به عاشیر لنگ شک میکند، ولی او نیز نمی تواند باشد، چون که او یک آدم خرافی است که اگر پشت سر کسی هم شایعه پراکنی کند، با خانوده آخوند چنین نخواهد کرد. پس کی؟ چه کسی؟
نویسنده توطئه هایی را که با مقاصد سیاسی جریان دارند بطرز ماهرانه ای با توطئه هایی که اهداف عشق و عاشقی دارند بهم آمیخته و به داستان رنگ و بوی انسانی تر ی میبخشد. مارال و مردان خاطر همدیگر می خواهند ولی چشم قارلی پسر قیاس خان نیز به دنبال مارال است.

در میان توطئه ها و شایعه پراکنی ها ، در میان ناباوری ها و بی اعتمادی ها، مردان هاجر گلجه را پیدا می کند. پیرزنی که مانند او مهاجر است. او از "گلیداغ" به کمش دفه مهاجرت کرده، غریبه ای که با دیگران درست مثل مردان تفاوت دارد. مردان یموت و هاجر گلجه گوکلان یکدیگر را می یابند. هردوی آنها درد مشترکی دارند. درد مشترکشان اینستکه ابه هیچ یک از آنها را از خودشان نمی داند. اما این دو آروزی مشترکی نیز دارند. آرزوی صلح. «تو طالب صلح هستی، من هم هستم، اما من صلحی می خواهم که همیشگی باشد. صلحی که هم ترکمن ها را با هم متحد بکند، این طوری همسایه های ما نیز از جنگیدن با ما حذر خواهند کرد. ولی ابتدا باید جعفربای ها را با آتابای ها آشتی داد. همین کاری که تو می خواهی انجامش بدهی.» (آوای صحراـ صفحه 87ـ86)

عبدالرحمن اونق بسیار زیبا انگیزه آرزوی صلح در دل هاجر گلجه را بقلم می کشد. صلح را برای چه میخواهم؟ « حداقل نفعی که من می برم این است که می توانم قبل از مرگم یکبار دیگر گلیداغ را ببینم و روی کوه های سر به فلک کشیده اش بنشینم و منظره زیبای جنگل ها و باغ هایش را ببینم و گل هایش را ببویم.» (آوای صحراـ صفحه 87). «می توانم بیاد جوانی هایم و بیاد کسانم و دوستانم که دیگر هیچگاه نمی بینمشان اشک بریزم...من هیجده سال در آنجا، درمیان کوه های گوگلان ها زندگی کردم. جاجای گلیداغ برای من خاطره است. خاطره ای که هر وقت بیادش می افتم، تنم بلرزه درمی آید.»(آوای صحراـ صقحه 87). و واقعا چه کسی بهتر از مردان که خود نیز « از خاک خود دور افتاده» می تواند هاجر گلجه را دریابد؟

ایل و طایفه بازی ها، از خود وازغریبه خوردن ها، غرور و تعصب در جای جای داستان بطرز برجسته ای نمایان است. «ایلی که زمان بدجوری دارد به آنها بازی می دهد. آنها حتی قادر نیستند بدانند که دوست کدام است و دشمن چه کسی است. هم از خودی ضربه می خورند، هم از غیر. اگر از آنها بپرسی برای چه می جنگید؟ جواب درستی تحویلت نمی دهند. انتقام! این جواب آنهاست. چون آنها میکشند، ما هم میکشیم. آنها برای چه میکشند؟ خواهند گفت برای اینکه اینها میکشند. همینطور کشتار و کشتار و کشتار.»( آوای صحراـ صفحه 90)

وظیفه مردان است که پیام آور صلح باشد، منجی صلح باشد. اما متقاعد کردن دیگران کار آسانی نیست و راه پر فراز ونشیبی در پیش روست. راه اتحاد جعفربای ها و آتابای ها سرشار از حوادث هیجان انگیز، سرشار از تلاش و کوشش، سرشار از نیرنگ و توطئه و سرشار از دسیسه های روس ها و ایرانی هاست.

آوای صحرا کتابی ست که می توانم آن را بگرمی به دیگر خوانندگان توصیه نمایم تا لحظاتی شیرین و هیجان انگیز و صد البته آموزنده را با قهرمانان داستان داشته باشند.

 

آیا ترکمن را می شناسید؟
 
ترکمن کیست ؟
گروههایی که هم اکنون « ترکمن » نامیده می شوند قبلا »غز « ، »غوذ « و یا» اغوذ « نامیده می شدند که از نام جد مشترک آنها یعنی» اغوذخان « گرفته شده بود ، در اینکه چرا آنها ترکمن نامیده می شدند ، دلیل قانع کننده ای وجود ندارد ، تنها در کتب قدیمی به این مطلب بر می خوریم که ترکمن ها در جواب « تو کی هستی ؟ » می گفتند « ترک من » یعنی من ترکم و نیز گفته شده است که لفظ ترکمن برای تمایز آنها از ترکها به آنها داده شده است که نخست « ترک مانند » بوده و در اثر کاربرد در طی زمان و به مرور « ترکمن » تغییر شکل یافته است .
به هر صورت ، ترکمن ها گروهی زرد پوست بوده اند که نخست در مغولستان سکونت داشته اند و سپس کم و بیش به طرف غرب منطقه و ترکمنستان آمده اند ، در ضمن در طی زمان به تدریج با غیر ترکمن ها مخلوط شده اند
در» برهان قاطع « آمده است که اغوذ ها ( ترکمن ها ) ، نخست در مغولستان زندگی می کردند ، در کتیبه ی اورخان که متعلق به قرن هشتم است از آنها ذکر شده است ، ولی مورخان آنها را ترک و نه ترکمن ، به حساب آورده اند
در دایره المعارف چینی قرن هشتم گفته شده است که ترکمن ها در غرب زندگی کرده و در آنجا « تو - کو - مونگ » (TO-KU-MONG) خوانده می شدند
از طرفی می توان گفت که» تو - کو - مونگ « نام دیگر کشور» آلان « است که مردم» اغوذ« در قرن دهم در آنجا زندگی می کردند ، در حال حاضر ترکمن ها در ترکمنستان شوروی و ترکمن صحرای ایران زندگی می کنند
بعضی از گروههای ترکمن نیز در افغانستان ساکنند ، گروهی از ترکمن ها دریای خزر را دور زده و هم اکنون در ترکیه و عراق به سر می برند
<<< ترکمن بودن سه شرط اساسی دارد
هر ترکمن باید در شجره ی ترکمن ها جای داشته و یا اینکه از نوادگان فرزندان دست دوم ترکمن باشد
باید بتواند به لهجه ترکمنی صحبت بکند
سرانجام مسلمان سنی حنفی باشد
 

راهنمای نقد کتاب
 

                                           شیوه نقد

 

منتقد برای تهیه انتقاد کتاب باید کتاب را عمیقاً مطالعه کند. البته برای نوشتن معرفی کتاب می‌توان کتاب را به شیوه فنی و اختصاری خواند و به اصطلاح میان‌بر زد، و مقدمه و پیشگفتار و نتیجه و معرفی پشت جلد یا خلاصه فصلها و نظایر آنها را خواند و گزارش کوتاهی –بدون ارزیابی- از آن به دست داد. ولی نقد کتاب بدون خواندن کامل کتاب- وسوسه یا خطری که ممکن است ناقدان حرفه‌ای و پرکار را تهدید کند- اگر هم با ترفند زدن امکان داشته باشد، به سان چراغ دروغ بی‌فروغ است و از مقوله گندم‌نمایی و جو فروشی است.

 

منتقد مسئول حداقل باید یک بار اثر مورد انتقاد خود را بخواند و در طی این خواندن، به کمک علایم و اشاراتی که در حواشی کتاب به جا می گذارد، یا «خارج‌نویس» کردن مطالب مورد نیاز، یادداشتهای کافی برای تحریر مقاله و در واقع نقد خود فراهم کند. خواندن منتقدانه، مثل خواندن ویراستارانه، خواندن عادی نیست، خواندنی است عمیقتر و دقیقتر، همراه با ارزش‌گذاری و یادداشت‌برداری.

 

باید به هر کتاب از دو جنبه کلی نگاه کرد: الف) از نظر صورت؛ ب) از نظر محتوا. البته در این تقسیم نمی‌توان خط قاطعی بین مسائل محتوایی و صوری کشید. فی‌المثل نثر یک اثر غیرادبی آیا از مقوله صورت است یا محتوا؟ لذا این تقسیم‌بندی استعجالی و برای تسهیل بیان مطلب است.

 

الف) ارزیابی و انتقاد صوری: 1) ارزیابی صوری کتاب از قبل از بای بسم‌الله آغاز و به بعد از تای تمت ختم می‌گردد. منظور از قبل از بای بسم‌الله این است که منتقد باید به بررسی صحت صفحه عنوان –و تطبیقش با عنوان روی جلد و صفحات پیش از متن، از جمله صفحه حقوق بپردازد. و اگر مؤلف (یا مترجم یا مصحح) یا همکارش- یعنی ناشر- از استانداردهای رایج عدول کرده‌اند، آن را یادآور شود و یا اگر به روی آنها نمی‌آورد از آن به سایر بی‌دقتیهای متن رهنمون گردد. کتابهای فاقد صفحه عنوان به کلی بی‌سابقه نیست، به ویژه هنگامی که یک کتاب چاپ سنگی، به شیوه افست تجدید چاپ می‌شود،‌ گاه دیده شده که صفحه عنوان عادی برای آن نمی‌گذارند. بعد از صفحه عنوان نوبت به صفحه پشت آن یعنی صفحه حقوق می‌رسد که بسیاری از کتابهای چاپ ایران، هنوز از این نظر کامل نیستند. یعنی فی‌المثل در یک اثر ترجمه شده اگر نام کامل مؤلف را می‌آورند (که باید به خط لاتین هم بیاورند) عنوان اصلی اثر را به همان زبان اصلی یاد نمی‌کنند. یا فی‌المثل نمی‌نویسند که یک اثر چاپ چندم است. یا –و این رایج‌ترین نقص بسیاری کتابهاست- تاریخ چاپ اثر را ذکر نمی‌کنند و نظایر آن.

 

2)سپس نوبت به فهرست مندرجات می‌رسد. نداشتن فهرست مندرجات (آنجا که لازم است، نه فی‌المثل در یک رمان) یک عیب اساسی است و منتقد باید این خطا را بگیرد و بگوید.

 

3)سپس نوبت به پیشگفتار یا مقدمه مؤلف یا مترجم می‌رسد. ابتدا باید گفت پیشگفتار [=foreword/preface] با مقدمه [=introduction] فرق فنی دارد. پیشگفتار ربط ماهوی و مستقیم با محتویات کتاب ندارد، ولی مقدمه ارتباط ماهوی و محتوایی دارد و گاه بدون خواندن آن نمی‌توان به خوبی از یک اثر سر درآورد. پیشگفتار بر محور مسائل جنبی نظیر نحوه و شرایط تهیه یک اثر یا تجدید چاپ آن یا سپاس از دست‌اندرکاران ویرایش و نشر و حکایت تجدید نظر مؤلف در طبع چندم یک اثر و نظایر آن دور می‌زند. در مقدمه غالباً تز یا طرح اولیه یک اثر به اختصار مطرح می‌گردد و مؤلف هدف خود را از نگارش آن اثر و مباحث اساسی آن را با خواننده در میان می‌گذارد. و گاه تفصیل یا اثبات یک امر یا مسأله مجمل را که در مقدمه آمده به عهده متن می‌گذارد. منتقد باید هشیار باشد که آیا به این وعده‌ها در متن عمل شده و آیا مؤلف از عهده شرح و اثبات آن برآمده است یا خیر.

 

4)سپس باید به منطق و روش تدوین اثر پرداخت که آیا خوش تدوین است یا کلافه و درهم و برهم. این مسأله خود از مقوله محتوا نیست ولی بیش از هرچیز بر محتوا و ابلاغ آن تأثیر می‌گذارد. ممکن است یک اثر از نظر محتوا برجسته و بدیع باشد ولی از نظر تدوین مغشوش و سردرگم باشد. باید دید رابطه فصلهای کتاب طبیعی و منطقی است یا نه. ممکن است فصلهای بلند و در عین حال درخشانی در یک کتاب باشد که وقتی به دقت در آن نگریسته شود معلوم شود که خود یک رساله جداگانه است که ربطش با سایر بخشهای آن کتاب فقط در وحدت مؤلف است، نه در وحدت موضوع. در این مواقع منتقد می‌تواند ایراد بگیرد و حذف آن فصل را –برای چاپهای بعد- به مؤلف پیشنهاد کند.

 

گاه ممکن است یک اثر، با آنکه باید به فصلها و زیرفصلهای متعددی تقسیم شود، راستا و یک تکه سراسر کتاب را بدون هیچ‌گونه تقطیعی در موضوع، یا تنفسی به خواننده، طی کرده باشد. این هم ایرادی اساسی است و باید گوشزد کرد.

 

اگر اثر مورد انتقاد ترجمه است باید دید که آیا مترجم تدوین و تبویب متن اصلی را رعایت کرده است یا نه، و اگر نکرده چه دلیل عملی یا عقل‌پسندی داشته است. در بسیاری از موارد دیده می‌شود که مترجم از پاراگراف‌بندی متن اصلی، بدون هیچ دلیل عدول می‌کند. حتی عدول از نقطه‌گذاری متن اصلی هم باید موجه و مفید به حال خوانندگان باشد، تا چه رسد به مسائل مهمتر. در تصحیح متون نیز نقطه‌گذاری، و پاراگراف‌بندی حایز اهمیت است چه غالب متون قدیمی از اول تا آخر کتاب حتی یک بار هم به سر سطر نمی‌آیند، و حتی یک نقطه –یا سایر علامات سجاوند در سراسر آنها به کار نمی‌رود. انجام این وظیفه از مصحح انتظار می‌رود، که حتی می‌تواند از پیش خود [آزادانه یا در قلاب] عنوانهای اصلی و فرعی بگذارد و کتاب را خوانا و شیوا کند.

 

5)یکی از مسائل مهم صوری یا صوری-محتوایی، نثر یک اثر اعم از ترجمه یا تألیف است که حتماً باید شیوا و رسا باشد. سلامت نحو و نثر از نخستین بایستنیهای یک اثر است. گاه بیماری نحو و نثر بر محتوا نیز اثر می‌گذارد و محتوا را بیمارگونه و بی‌ربط می‌نمایاند. هرگونه بی‌روشی و بی‌اعتدالی در نثر اثر –از جمله فارسی‌گرایی یا سره‌نویسی یا عربی‌زدگی یا فرنگی‌مآبی افراطی- را باید گوشزد کرد و نادرست شمرد. سبک و سلیقه شخصی و ذوق ورزی فقط تا حد معینی مجاز و مقبول است. همین طور واژگان‌سازی و واژگان‌بازی نباید از سر سیری و تفنن باشد، و محتوا یا شیوه عادی و عرفی اهل زبان را تحت‌الشعاع قرار دهد. به ویژه در زمینه‌هایی که معادلها و مترادفات پسندیده و جاافتاده‌ای وجود دارد. بعضی از اهل قلم هستند که از به کار بردن عبارات کلیشه، و به طور کلی کلیشه‌های عادی زبان که بافت پیوندی هر زبانی را تشکیل می‌دهد پرهیز دارند و با آوردن تعبیرات و ترکیبات خود ساخته فراوان، غرض خود را –اگر اصولاً غرضی داشته بوده باشند- نقض و نخستین وظیفه زبان را که تفهیم و تفاهم است نفی و وقت خوانندگان را تلف می‌کنند. زبان میراث مشترک است و همه اهل زبان و اهل قلم در حفظ و انتقال آن مسئولیت مشترک دارند و تصرفات من درآورده در زبان جایز نیست و منتقدان در این‌باره مسئولیت خطیری دارند.

 

6)در بخش پایانی کتابهای تحقیقی معمولاً انواع فهارس یا ضمائم می‌آید. اگر یک کتاب تحقیقی –فی‌المثل علمی یا تاریخی- فهرست موضوعی یا اعلام نداشته باشد، نقض آن است و باید یادآور شد. در مورد ضمایم باید میزان ربط یا بی‌ربطی آنها را با متن سنجید. طبعاً ضمایم حجیم و کم‌ربط از معایب یک اثر است. داشتن یا نداشتن تصویر و نمودار و طرح و جدول و نظایر آن را- در مورد آثاری که باید واجد آنها باشند- باید مدّ نظر داشت.

 

7)دیگر از مسائل صوری توجه به صحت چاپ اثر است. ظرافت و نفاست در جای خود مطبوع و غالباً مستحب است؛ آنچه در درجه اول واجب است برآوردن حداقل انتظارات معقول است. به مصالح چاپ وقتی می‌توان –و باید- ایراد گرفت که صفحات بر هم سایه بیندازد یا فرضاً مرکب محو، یا حروف ساییده یا اندازه حروف نامتناسب با متن، خیلی درشت یا خیلی ریز باشد. اگر داستان یا ادبیات کودکان یا دیوان شعر با حروف ریزتر از عادی باشد همان‌قدر نامتناسب است که یک فرهنگ لغت یا دایرةالمعارف با حروف درشت.

شایع‌ترین عیبی که لازم است منتقد به آن توجه کند فراوانی نسبی اغلاط مطبعی است، که مسئولیت مشترک ناشر و صاحب اثر است. افشاگری در این امر حساسیت و آگاهی مؤلفان و ناشران را افزایش می‌دهد و مآلاً به بهبود و بهداشت چاپ کمک می‌کند.

 

8)به اشکالات صحافی نیز اگر در اثر پیدا شود، فی‌المثل فرمها غلط صحافی شده یا یک فرم جا افتاده باشد، باید توجه داشت؛ همچنین به سستی شیرازه کتاب و تناسب یا عدم تناسب روی جلد و آرایشهای آن.

 

9)دیگر از مسائل صوری، سیستم ارجاعات و پانویسها یا یادداشتهای پایان فصل یا پایان کتاب است که باید زودیاب و معقول باشد. در بعضی کتابها به جای به کار بردن اعداد عادی در متن و پانویس، از یک ستاره و دو ستاره و چند ستاره و دشنه و خنجر و صلیب و غیره استفاده می‌کنند که قیافه مضحکی به کتاب می‌دهد.

 

ب)ارزیابی و انتقاد محتوا: از آنجا که محتوای کتابها متفاوت است، شیوه نقد و ارزیابی آنها نیز تابع محتوا است. آثار علمی و هنری و سیاسی را با یک مجموعه از معیارهای ثابت و همسان نمی‌توان ارزیابی کرد. یک دیوان شعر وجه شبهی با یک رساله فلسفی یا یک کتاب درسی مربوط به شیمی ندارد، مگر شباهتهای صوری نظیر مقدمه و فهرست مندرجات و فهرست اعلام و فصلهای چندگانه و نظایر آن، که شرحش گذشت.

در اینجا درباره دسته مهمی از کتابها یعنی آثار ادبی اعم از شعر یا داستان یا نمایشنامه یا ادبیات کودکان و نوجوانان بحثی نمی‌کنیم. هرچند شمه‌ای از آنچه در اینجا مطرح کردیم به این دسته از آثار هم قابل اطلاق است، ولی بعضی معیارهای ارزیابی آنها و در آنها سبکها و مکتبهای گوناگونی حاکم است متفاوت است که ارزیابی و انتقاد آنها را پیچیده‌تر می‌سازد و زمینه اصلی بررسی آنها خود فن پیشرفته نقد ادبی و سخن‌سنجی است.

 

 

 

          خلاصه ای از عملکرد نازجان ولی پو ر



1- دریافت کمک بلاعوض به مبلغ دو میلیارد ریال به شهرداریهای حوزه انتخابیه از وزارت کشور .

2- دریافت مبلغ چهارمیلیارد ریال جهت دوبانده نمودن پل خواجه نفس از سازمان مدیریت و برنامه ریزی

3- دریافت مبلغ دویست میلیون ریال از سازمان ملی جوانان کشور جهت خرید وسایل تربیت بدنی.

4- تصویب مبلغ بیست میلیارد ریال در بودجه سال 82 جهت توسعه آب روستایی.

5- دریافت مبلغ بیست میلیارد ریال جهت توسعه آب بندان سبز دشت قلعه ها و گمیشان کشت.

6- دریافت مبلغ ششصد میلیون ریال جهت اتمام پروژه و تجهیز درمانگاه تخصصی بیمارستان بندترکمن.

7- دریافت مبلغ یک میلیارد ریال از دو فرد خیر تهرانی جهت احداث دبیرستان 2 طبقه در گمیشان.

8- دریافت مبلغ یک میلیارد و هشتصد میلیون ریال جهت اتمام پروژه مجتمع فرهنگی هنری بندرترکمن از وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی.

9- دریافت مبلغ یکصدو پنجاه میلیارد ریال جهت تسهیلات پرورش میگوی گمیشان.

10- دریافت مبلغ ده میلیارد ریال جهت احداث شهرک توریستی آشوراده.

11- دریافت مبلغ یک میلیارد و پانصد میلیون ریال جهت واگذاری 15 هکتار از زمین های اسکله و بازسازی آن.

12- دریافت مبلغ یک میلیارد و ششصد میلیون ریال از دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری جهت تکمیل راههای روستایی.

13- دریافت مبلغ بلاعوض سیزده میلیارد ریال بابت عوارض خشکسالی.

14- کسب مجوز پالایشگاه نفت شمال گمیشان توسط شرکت آرین نیک در تاریخ 6/10/82 با قابلیت جذب پنج هزار نفر مستقیم.

15- کسب مجوز منطقه ویژه اقتصادی بندرترکمن.

16- راه اندازی شهرک صنعتی پنج پیکر پس از رکود ده ساله.

17- کسب مجوز کارخانه نورد در شهرک صنعتی بندرگز با اشتغال زایی چند صد نفر.

18- کسب مجوز سه کارخانه بزرگ روغن کشی به روش استراکشن از وزیر محترم صنایع و معادن.

19- تخصیص بیشترین اعتبار تسهیلات خود اشتغالی و کارفرمایی به حوزه انتخابیه.

20- کسب مجوز شهرک صنعتی کردکوی از وزارت محترم صنایع و معادن و تصویب آن در هیئت دولت.

21- ایجاد بازارچه های ساحلی در اسکله بندرترکمن.

22- کسب مجوز واگذاری زمین پیام نور و مرکز فنی حرفه ای بندرترکمن از وزیر محترم مسکن و شهر سازی.

23- کسب مجوز احداث مجهزترین مرکز فنی حرفه ای علوم و فنون دریایی شمال کشور در بندرترکمن.

24- کسب مجوز خط 250 پوندی گاز آق قلا- بندرترکمن و لوله کشی گاز تمام روستاهای حاشیه خط آلمان و دریافت کلیه اعتبارات آن.

25- دریافت مجوز هزینه خود یاری گاز روستاها از 10% به 5% و آن هم بصورت تقسیط .

26- کسب مجوز استخدام پیمانی برای کلیه مدرسین فقه حنفی ترکمن صحرا .

27- دریافت مجوز و تامین اعتبار لوله کشی گاز کلیه روستاهای حاشیه نشین جنگل .

28- کسب مجوز حاشیه اترک به عنوان منطقه محروم کشوری جهت سرمایه گذاری و ایجاد واحدهای تولیدی.

29- کسب مجوز بزرگراه کلاله- گلیداغ- آشخانه و وصل به استان خراسان.

30- کسب مجوز شهرک صنعتی اینترنتی در غرب استان.

31- تصویب شهر سیمین شهر و دریافت اعتبارات بلاعوض و وسایل نقلیه.

32- راه اندازی و تجهیز درمانگاه تامین اجتماعی بندرترکمن.

33- انجام عمل جراحی قلب باز در بیمارستان کردکوی توسط پزشکان معتبر جهانی.

34- راه اندازی فنی و حرفه ای گمیشان.

35- کسب مجوز بیمه محصولات جودیم از وزیر محترم جهاد کشاورزی.

36- حل مشکل گزینش صدها نفراز خواهران و برادران حوزه انتخابیه واشتغال به کار آنان.

37- کسب مجوز ودریافت اعتبارات در خصوص لایروبی گرگان رود و خرید لایروب.

38- کسب مجوز ودریافت اعتبارات مجتمع ورزشی آشوراده، مجتمع چند منظوره تختی بندرترکمن، سالن ورزشی سیمین شهر، سالن ورزشی بانوان گمیشان.

39- تامین اعتبار احیاء زمین چمن استادیوم قاندومی بندرترکمن و مجوز ساخت پیست دو و میدانی.

40- کسب مجوز زمین عیدگاه چپاقلی و صید آباد از ریاست محترم بنیاد مسکن انقلاب اسلامی.

41- کسب مجوز واگذاری خانه های سازمانی خواجه نفس با حداقل قیمت واجاره به شرط تملیک.

42- کسب مجوز طرح هادی اکثریت روستاهای حوزه انتخابیه و تامین اعتبار جهت چندین روستا.

43- کسب مجوز بررسی لوله کشی گاز روستاهای مرزنشین از طریق خط گازترکمنستان.

44- دریافت اعتبارات کامل جهت ترمیم، بازسازی و آسفالت مسیر قارقی- بصیرآباد

45- دریافت چندین دستگاه لودر، کامیون، کامیونت، نیسان به شهرداریهای حوزه انتخابیه.

46- کسب مجوز طرح بزرگ فاضلاب گمیشان.

47- کسب مجوز 30 هکتار زمین از امور اراضی گمیشان جهت ایجاد فضای سبز و تفریحی.

48- کسب مجوز خرید ساختمان ثبت اسناد و املاک بندرترکمن.

49- کسب مجوز مرزبانی درجه 1 شهرستان ترکمن.

50- دریافت اعتبارات جاده بندرگز، بلوار شهید بهشتی و شهید آرخی بندرترکمن جهت ترمیم و آسفالت.

51- کسب مجوز خط دیجیتالی مخابراتی 10 هزار شماره ای بندرترکمن، کردکوی و 5 هزار شماره ای گمیشان از وزیر محترم پست تلگراف و تلفن. 

52- کسب مجوز و افتتاح گمرک بندرترکمن.

53- دریافت اعتبارات مالی از سازمان بهزیستی کشور و اختصاص آن به ادارات بهزیستی جهت کمک به مددجویان.

54- دریافت اعتبارات مالی از بنیاد جانبازان و اختصاص آن به ادارات جانبازان جهت کمک به جانبازان عزیز.

55- دریافت اعتبارات مالی و البسه و مواد غذایی از کمیته امداد حضرت امام(ره) و توزیع آن به مستمندان

56- حل مشکل گازرسانی روستاهای خواجه نفس وتابعه از طریق ادارات راه ترابری، آب فاضلاب و جهاد کشاورزی با دریافت 90 درصد تخفیف.

57- توزیع کنتور آب به صورت رایگان به خانواده های بی بضاعت.

58- اتمام لوله کشی آب کلیه روستاهای حوزه انتخابیه.

59- تحویل چندین دستگاه رایانه به حوزه های علمیه.

60- کمک به بیماران نیازمند جراحی (قلب- کلیه- چشم)و انجام عمل جراحی بصورت رایگان برای بیش از چهارصد نفر.

61- تجهیز کتابخانه های حوزه انتخابیه به رایانه، کولر و دریافت بیش از بیست هزار جلد کتاب از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

62- دریافت اعتبارات کافی جهت طرح تقویت بنیه علمی دانش آموزان مناطق محروم از وزیر محترم آموزش و پرورش. 

63- توزیع کتب کمک درسی به مدارس منطقه.

64- دریافت چندین دستگاه زیراکس و رایانه از وزیر محترم آموزش و پرورش و تحویل آن به مدارس منطقه.

65- تجهیز ستادهای قرآنی به نوارهای آموزشی قرآن.

66- دریافت اعتبار جهت خرید لباسهای سنتی ذکر خنجر به گروههای مختلف.

67- ثبت آثار باستانی حوزه های انتخابیه در لیست آثار ملی و تاریخی.

68- مسافرت به کشور ترکمنستان در خصوص روند آزاد سازی صیادان بازداشت شده.

69- تقویت مجتمع آبرسانی آق امام، سیمین شهرو آرخ بزرگ.

70- تذکر در صحن علنی مجلس به وزیران جهاد کشاورزی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، امور خارجه، کشور، نیرو، بهداشت درمان و آموزش پزشکی راه و ترابری و .... در زمینه های مختلف و پیگیری آن تا حصول نتیجه و ایراد سخنرانی نطق های قبل از دستور 3 بار در طول 2 سال.

پیگیری ها:

((هرچند در خصوص موارد ذیل دیدارها و مکاتبات و موافقت های اولیه صورت گرفته اما چون هنوز قطعیت نیافته است در بخش پیگیری ها قید شده و به امید خدا درجهت انجام و اتمام آن تلاش وافر به عمل خواهد آمد.))

1- ارتقاء فرودگاه گرگان به صورت بین المللی بخصوص جهت عزیمت حجاج .

2- ایجاد منطقه آزاد تجاری بعنوان عامل مهم توسعه در دشت های وسیع ترکمن صحرا.

3- اتصال راه آهن گرگان به گنبد و استان خراسان.

4- دانشگاه علمی جامع در استان گلستان.

5- ارتقاء‌گمیشان به شهرستان و اتمام کار کارشناسی و تمام مراحل آن.

6- انتقال آب سد آلاگل به اراضی شمال گمیشان.

7- ایجاد گرگان رود جدید در شمال گمیشان با اعتبارسی میلیارد ریال.

8- انتقال آب سراسری از طریق کانال از مازندران به گلستان.

9- پذیرش کار صید و صیادی به عنوان مشاغل سخت و زیان آور.

10- استقلال تربیت بدنی نوکنده.

11- سالن سرپوشیده دو و میدانی بندر ترکمن.

12- توسعه و دریافت اعتبار شبکه برق روستایی حوزه های انتخابیه.

13- احداث میدان بزرگ بندرگز در مسیر جاده اصلی.

14- استقلال اداره کار بندر ترکمن.

15- ایجاد صندوق تعاون و بانک رفاه کارگران در گمیشان.

16- واگذاری وتغییر کاربری محوطه راه آهن بندرترکمن.

17- افزایش مستمری روحانیون و طلاب اهل سنت.

18- احداث جاده مستقیم اسکله بندرترکمن.

19- دریافت مطالبات شرکتهای تعاونی پره امیرحمزه، ملانفس، شهید رجایی

20- تشکیل میز فرش ترکمن و ایجاد تعاونی ها و زمینه صدور فرش دستباف ترکمن به خارج.

21- فعال نمودن، بازسازی و راه اندازی اسکله بندرترکمن و بندرگز.

22- افزایش ساعات برنامه های ترکمن سیمای گلستان.

23- چهار بانده نمودن خط کردکوی بندرترکمن بعنوان اتصال جنگل به دریا.

24- ایجاد صنایع کوچک تولیدی در حوزه انتخابیه.

25- افزایش قیمت خرید ماهی وخاویار و پاداش بهره وری توسط شیلات از صیادان.

26- ایجاد صنایع بسته بندی میگو، پرورش ماهیان خاویاری با سرمایه گذاران خارجی.

27- مجهز نمودن بیمارستانهای حوزه انتخابیه به آمبولانس.

28- برقراری مطالبات و حق محرومیت و نوار مرزی فرهنگیان منطقه.

29- ایجاد ناحیه صنعتی شیلاتی در شهرستان ترکمن.

30- توسعه میدان اسبدوانی بندرترکمن.

 

ببینید و به یاد بسپارید
  عکس های ترکمنی

دختر ترکمن

عکسی از کورس اسب دوانی

زنان ترکمن در سالروز بزرگداشت مختومقلی فراغی


عکسی از یک خانواده ترکمن


مرد ترکمن با همسرانش
 

مردم‌شناسی گروه‌های قومی »
  

 

مردم‌شناسی گروه‌های قومی ایران



مردم‌شناسی گروه‌های قومی در زمرة یکی از حوزه‌های اساسی مطالعات مردم‌شناسی قرار می‌گیرد. با تشریح مبانی و شاخصه‌های تحقیقی این حوزه به ذکر فعالیتهای انجام یافته در این زمینه خواهیم پرداخت.

گروه قومی (ethnic group) در تعریف « به گروهی از افراد اطلاق می شود که به یک فرهنگ (زبان، آداب و رسوم و غیره) تعلق داشته و از این طریق شناخته می شود.» و آنچه که از مردم‌شناسی گروه های قومی به ذهن متبادر می شود این است که یک گروه قومی مانند ترک، فارس، بلوچ، ترکمن، کرد و... مورد بررسی مردم‌شناسانه قرار گیرد که این مطالعه مردم‌شناسانه، تمامی عناصر فرهنگ مادی و غیر مادی آن گروه قومی را شامل می‌شود. هر چند عنوان « مردم‌شناسی گروه‌های قومی » از این نظر فراتر رفته و موردهای پژوهش دیگری را مد‌نظر دارد. این موارد ایجاب می‌نماید تا مؤلفه‌هایی چون هویت قومی، بحران هویت فرهنگی و... در دستور کار این پژوهش قرار گیرد.
در جوامع جهان سوم با حکومت‌های مرکزگرا، گروه‌های قومی در بخش‌های مختلف با امکانات اندکی جهت پویایی فرهنگی مواجه هستند که نتیجه این امر تقویت بحران هویتی، گرایشات قوم‌مدارانه (ethnocentrism) و در برخی مواقع نیز استحاله و تأخر فرهنگی (cultural lag) است و چنانچه بخواهیم دیدگاه اخیر را در مطالعه مردم‌شناسی گروه‌های قومی مدنظر قرار دهیم، می باید برای تعیین شاخص‌های مطالعاتی و حوزه‌های مورد بحث این ترم اساسی که دامنة آن از مردم‌شناسی فراتر رفته و به حیطه دیگر گرایش‌های علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی و علوم سیاسی گسترش می‌یابد، مطالعه‌ای همه جانبه صورت پذیرد


بدین ترتیب به نظر می‌رسد برای کار پژوهش در مردم‌شناسی گروه‌های قومی ابتدا به منابع مردم‌نگاری مراجعه نموده و بعد از آشنایی ابتدایی با کلیه عناصر فرهنگ مادی و غیر مادی، به آن قسمت از موضوعاتی‌ که درحیطة موضوعات اساسی مورد بحث در این حوزه است دقیق شده و آنها را مورد مداقه و پژوهش مردم‌شناسانه قرار بدهیمحاضر خود قرار می‌گیرند.
آنچه در اینجا در نظر ما می‌باشد- به‌عنوان مثال- مطالعة اقوام ایرانی با اذعان به این نکته که این گروه‌های قومی در کنار هویت ملی دارای هویت هم عرض دیگر با عنوان هویت قومی هستند و تأکید اساسی ما بر این مؤلفه و رابطة آن با هویت ملّی، خاستگاه‌های گرایشات قوم‌مدارانه، بررسی دقیق عناصر شاخص‌تر هویت قومی مانند زبان، مذهب و دیگر مؤلفه‌هایی که در داخل شاخص‌های فرهنگی یک قوم ویژگیهای خاص را پذیرا گشته و مشخصه‌های هویت قومی آن گروه قومی را شامل می‌شوند. به عبارت دیگر مطالعة مؤلفه‌های بارزی که در ارتباط با هویت قومی بوده و یک گروه قومی را با عنوانی مشخص به جامعه می‌شناساند و همچنین بررسی شاخص‌های تحقیقی متأثر از مؤلفه‌های مذکور مانند بحران هویتی، گرایش قوم‌مدارانه، پویایی و پذیرش فرهنگ می‌باشد که به‌نظر می رسد این حوزه‌ها وجه ممیزه‌ای باشد در مطالعات مردم‌شناسی گروه‌های قومی ...
 

حرفه ها را بهتر بشناسیم
 

حرفه ها را بهتر بشناسیم


ادامه مطلب
 

دل بردی به یغما
 

خانمها ، بانوان، سرکاران علیه:


وقتی در صف شیر مردم جایشان را به شما نمی دهند؟ وقتی کرایه تاکسی را می دهید راننده نمی گوید قابلی نداره؟ وقتی لبخند می زنید بچه های کوچیک از ترس قیافه شماگریه می کنند ؟ وقتی راه میروید بهتر است که راه نروید؟ آیا وقتی به زیبایی فکر می کنید همان زمانی است که به خودتان فکر نمی کنید؟ اگر می خواهید وقتی قدم بر میزنید مردان کف بر شوند، اگر می خواهید وقتی پلک میزنید مردان در خاک و خون غوطه ور شوند، اگر می خواهید وقتی با آنها صحبت می کنید خود را تکه تکه کنند، اگر می خواهید وقتی به آنها لبخند میزنید از کت خود یه چرخ گوشت در آورند و خود را چرخ کنند به موارد ریز توجه کنید:..........

البته بگما تمامه این کارا کاره مردانه جلفه

حالا به نکات زیر بی زحمت کمی دقت کنین تا شاید فرجی بشه

در باب ادای جملات:

 
در ادای جملات و واژه ها دقت خاصی مبذول فرمایید. به طور مثال اول هر جمله از واژه
( آخی ) استفاده کنید.
حتی المقدور واژه های پایانی جمله را کمی بیشتر از حد معمول بکشید به طور مثال:
(فردا می بینم............ ......... .ت)
اشوه فراموش نشه هاااا
سعی کنید ریتم پلک زدنتان را با میزان هجاهای جمله تان هماهنگ کنید مثلا در جمله
 ''من به فلان چیز علاقه دارم'' برای ''من'' یک پلک و برای ''به فلان چیز علاقه دارم'' 9عدد پلک بزنید.
لفا امتحان کردنو بزارین واسه بعد بزارین ادامه درسو بدم

در باب خوردن غذا:


در حین خوردن بایستی بسیار جلب توجه کنید برای این کار جسم خوردنی را از انتها با دو انگشت اشاره و شست گرفته و پیش از فرو بردن کامل در دهان جسم ر با لبها بازی دهید(میدونم نمیتونی جلوی شیکمتو بگیری و میخوای همشو یه جا بزاری دهنت حالا این دفه رو کم کم بخور)
غذا را به نحوی بجوید که لبها به طور یکی در میان غنچه گردد.

در باب راه رفتن:


سعی کنید تق تق پاشنه کفشتان به گونه ای تنظیم گردد که یک ملودی عاشقانه را برای مخاطب تداعی کند.
هیچگاه فاصله ما بین قدمهایتان از دو سانتیمتر تجاوز نکند هر جند عجله داشته باشید.
در باب لبخند زدن:


آداب لبخند زدن بستگی به مستقیمی به وضعیت دندانهایتان دارد اگر دندانهایتان کج و معوج، لک لک، فاصله دار و دارای سایر نا هنجاریها دارید(که متاسفنه یا خوشبختانه اکسر خانوما همین وضو دارن) ........ تبسمی کفایت میکند
اگر دندان کناری خود را طلا کرده اید از همان طرف بخندید
اگر اصولا دندانی در کار نیست به گونه ای چشمان را خمار کنید که کار لبخند را میکند
در باب ورود به کلاس:


هنگامی وارد کلاس شوید که حداقل یک ربع ساعت از شروع آن گذشته و همه دانشجویان سر کلاس حاضر باشند.
به قول خودتون هر جا دیر بری کلاس داره
موقع نشستن دورترین و سختترین صندلی را برای نشستن تا حسابی رسیدن به صندلی مورد نظر طول بکشد سپس ده دقیقه وقت به جمع و جور کردن مانتو اختصاص بدید
بهتر است همگام ورود به کلاس کاور گیتاری ولو خالی روی دوشتان حمل شود


بدون شک تمرین مستمر نقش مهمی را در موفقیت شما بازی میکند .اگر پس از شش ماه متدهای فوق پاسخگو نبود بهتر است مخاطبین خود را تغییر دهید

نظرات 1 + ارسال نظر
داودمومن زاده پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:35 ب.ظ

سلام
خیلی درفضای مجازی دنبال شخصی به نام عبدالرحمان اونق گشتم تا به مطلب شما رسیدم.
آقای اونق اگر ایشلن باشد ومن درست حدس زده باشم از همسنگران بنده درجبهه حق علیه باطل درمنطقه سومار-سرپل ذهاب-گیلان غرب بوده اند که در آخرین روز در سال 1362 درمنطقه سومار -گردان810نور-لشکر81زرهی کرمانشاه-تیپ4-گروهان ارکان قسمت آشپزخانه ازهم جداشدیم .
لطفا اگرامکان دارد مشخصاتی از ایشان ودوست دوم من آقای تویی قولیچ کلته برای اینجانب حداقل در حد یک شماره همراه ارسال کنید تاشاید زمینه ارتباطی دوباره با آقای اونق و دوستشان برقرار گردد.
امیدوارم در مورد ایشان درست حدس زده باشم.
من از بچه های استان کرمان هستم.
آدرس ایمیل :saeedmomenzade@yahoo.com
منتظر ارتباط با شما هستم.
آدرس موجود مربوط به فرزندم میباشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد