مراوه تپه شهر من ، شهر عاشقان

منبع : مراوه تپه شهر من ، شهر عاشقان  

تاثیر نماز بر آرامش عضلات

بسم الله الرحمن الرحیم گروهی از نویسندگان مسلمان کوشیده اند، در حرکات حین نماز اعم از قیام و قعود و رکوع و سجود جنبه هایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و ان را با نرمش های متداول دیگر که منجر به استراحت و امادگی عضلانی می شوند، مقایسه کنند. اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز، از دریچه دیگری است. گروهی از نویسندگان مسلمان کوشیده اند، در حرکات حین نماز اعم از قیام و قعود و رکوع و سجود جنبه هایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و ان را با نرمش های متداول دیگر که منجر به استراحت و امادگی عضلانی می شوند، مقایسه کنند. اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز، از دریچه دیگری است. دانش پزشکی امروزه به اثبات رسانده است که اگر شخصی در ساعت حدود 10 شب بخوابد و حدود 5 صبح از خواب بیدار شود (یعنی حدود 7 ساعت خواب) در ساعت حدود 1 بامداد، در بدن او برخی مواد شیمیایی شبه مورفین که به عنوان گروهه اندورفین ها و آنکفالین ها نامگذاری شده اند، ترشح می شوند که این مواد اثر مستقیم

ادامه مطلب

نوشته شده توسط برکلی قزل در ساعت 23:19 | لینک  |  4 نظر

پنجشنبه دوم اسفند 1386

---

نکاتی جالب در زندگی زناشویی

با بیان کردن و به کارگیری چند عبارت ساده می توانید زندگی  را  لذت بخش تر و کانون خانواده را صمیمی تر نمایید، به همین منظور چند عبارت ساده و سودمند را ازمیان کتب فیلسوفان و نویسندگان مشهور برای شما انتخاب کرده ایم تا از آنها بهره مند شوید .

1-به همسرتان بگویید : " دوست دارم تا آخر عمر در کنارم باشی تا زندگیم را با تو سپری کنم "

هنگامی که شما این عبارت را بر زبان می رانید، در واقع به او نشان می دهید که  تا آخرعمر روی عشق و وفاداری اش حساب خواهید کرد ؛ اوست که موجبات خوشبختی شما را فراهم آورده و می تواند روزهای عمرتان را به طرز بی نظیر و فوق العاده ای رقم زده و زندگی شما را تکمیل تر کند .

2- به او بگویید :" من واقعاً علت مخالفت تو را درک می کنم و دوست دارم با هم به توافق نظر برسیم وبا یکدیگر تفاهم پیدا کنیم". هنگام مشاجره این عبارت را به زبان بیاورید تا مشاهده کنید که چگونه اختلاف نظر شما حل خواهد شد. در نتیجه خواهید دید که چگونه علاقه  و سازش شما ، صلح و آرامش را برایتان به ارمغان خواهد آورد.

ادامه مطلب

نوشته شده توسط برکلی قزل در ساعت 23:17 | لینک  |  یک نظر

پنجشنبه دوم اسفند 1386

---

خاطرات یک سرباز معلم در روستای قازانقایه

معلمی عشق است . هنر است . فداکاریست . اگر به عنوان شغل بدان می نگری رهایش کن و اگر عشق توست بر تو مبارک باشد.

معلمی از دیار مازندران , شهرستان بهشهر هستم.

 پدرم معلم بود و با تشویق او وارد دنیای آموزش شدم سال دوم تجربی را که تمام کردم به اصرار پدر وارد دانشسرای مقدماتی شدم در آنجا به معلمی علاقه مند شدم و تلاش کردم تا معلم خوبی باشم .

 بعد از فارغ التحصیلی از دانشسرا در سال ۱۳۷۳به علت نبود ردیف حقوقی تا 2 سال استخدام نشدم اما از آنجایی که پدرم  مدرسه ی غیر انتفاعی داشت در مدرسه ی پدر مشغول به کار  و در عین حال در دانشگاه آزاد بابل مشغول به تحصیل شدم .

 در همان سال در دی ماه سازمان آموزش و پرورش برای منطقه ی محروم مراوه تپه از توابع شهرستان گنبد در استان گلستان اعلام نیاز کرد و من که علاقه ی وافری به تدریس داشتم برخلاف میل پدر موافقت کردم و به روستای محرومی در کنار رود خانه ی اترک به نام قازانقایه رفتم .

قازانقایه تا منزل ما که در شهر بهشهر بود حدود  400/۳۵۰ کیلو متر شاید هم بیشتر فاصله داشت اما من که به معلمی دل بسته بودم به سختی ها و فاصله ها فکر نمی کردم . به اتقاق پدر و مادر که نگران حال من بودند به مراوه تپه رفتیم .

 از آموزش و پرورش اولین ابلاغم را دریافت کردم و به اتفاق والدین راهی قازانقایه شدم . روستایی با جاده ی خاکی و ۳۵ کیلومتر دورتر از مراوه تپه . به روستا که رسیدیم بچه های کنجکاو دور و بر مارا گرفتند و هر کدام سوالی می کردند به مدرسه که رسیدیم آقای آق ارکاکلی مدیر خوب مدرسه و تنی چند از همکاران مدرسه به استقبال آمدند و خلاصه پس از صحبت ها و تعارفات و ... چون دیر شده بود پدر و مادر خداحافظی کردند و رفتند چون خیالشان از هر لحاظ راحت شده بود .

ادامه مطلب