تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

مایسا یعنی گندم تازه روییده به زبان ترکمنی

کلیک : مایسا یعنی گندم تازه روییده  

 

سهم شما از این دقایق محدود چقدر است ؟




اگر خواستید جایی به ایرانی بودن خودتان افتخار کنید و آماری ارائه کنید که ایران در بین آن جزو اولین ها باشد، می تونید آمار سرانه ی مطالعه ی ایرانی ها در سال را بگویید:
کمتر از پنج دقیقه در سال !!!
اگر کمی هم به شرایط جامعه ی ایران دقت کنیم به نکات جالب تری می رسیم.به عنوان مثال در نظر بگیرد فرم نظرسنجی در مورد میزان مطالعه رو اگر به خیلی از افراد و از جمله خود من بدهند و در آن از ساعات مطالعه سوال کنند میزان مطالعه در اکثر مواقع به خاطر با فرهنگ نشان دادن خودمان تعداد این ساعات در عدد بزرگتر از یک ضرب خواهد شد تا آماری بهتر به دست محقق برسد !! و اینجاست که می شود روی کمتر از 5 قیقه در سال هم حساب باز کرد.
البته آمارهای زیادی هست که ایران در آنها جزو اولین ها باشد مثل نرخ تورم و بیکاری و ... ولی در اکثر این ها عملکرد ضعیف دولتمردانمان باعث چنین وضعیتی شده ولی در مورد میزان مطالعه بیشتر از هر کسی خودمان مقصریم.
برای رفع این معضل فرهنگی هم بهترین راه شروع از خدمان و تشویق دوستانما به مطالعه ی کتاب است.پس از همین امروز اگر کتابی مطالعه کردیم یا کتابی رو قبلا مطالعه کردیم که جالب بوده در آخرین پست وبلاگ یا سایتمون حداقل یک خط در موردش بنویسیم و از بقیه هم بخواهیم با مطالعه ی این کتاب نظراتشون رو به شما اعلام کنند.
یکی از دوستام چند وقت پیش در مورد کتابی نوشته بود که مطالعه ی این کتاب تاثیر بزرگی بر رفتار و نحوه ی زندگی اش گذاشته.اسم کتاب روح مجرد بود.فعلا قصد مطالعه ی این کتاب رو دارم.اگر شما هم این کتاب یا هر کتاب دیگری مطالعه کردید که به نظرتون جالب اومده خوشحال می شم که اونو به من هم معرفی کنید.
پ ن :مطالعه ی درسی ام برای کنکور ارشد سیر نزولی اکید به خودش گرفته.دیگه درام نا امید میشم.
پ ن2:دو پیش بینی احمدی نژاد در کمتر از 2----3 ماه خراب از آب در اومد.یکی این که گفته بود سیستم حاکم بر امریکا طوری است که حتی اگر تمام مردم امریکا هم به اوباما رای دهند باز هم نخواهند گذاشت که او به کاخ سفید برسد! و دیگری هم اینکه بهای نفت دیگه به زیر 100 دلار در هر بشکه نخواهد رسید !!
به نظر شما آیا پیش بینی احمدی نژاد در مورد نتیجه ی دور دوم انتخابات ریاست جمهوری درست از آب در میاد ؟؟

2008/11/19

طرح های اقتصادی من ...



یک طرح زود بازده اقتصادی با ROR(نرخ برگشت سرمایه ) 30 درصد که به سرمایه ای بالای 4---5 میلیون نیاز داره سراغ دارم.چنانچه سرمایه ای دارید که مایل هستید در کاری سرمایه گذاری کنید حتما به من میل بزنید.
نحوه ی مشارکت:در صورت سوددهی طرح که قطعا هم چنین خواهد بود 70 درصد شما 30 درصد من و در صورت ضرر دهی 50 درصد من 50 درصد هم شما !! البته در صورتی که بخواهید طرح رو خودتون هم انجام دهید مشکلی نداره طرح رو خدمتتون اعلام می کنم که خودتون به صورت کامل مجری طرح باشید.
پ ن:محصولی هم رای اعتماد آورد.اهمیتش توی انتخابات ریاست جمهوری مشخص می شه اونجایی که فرد مورد نظر از توی صندوق دربیاد.

2008/11/18

احمدی نژاد و داستانی به بلندای خیال ...


داستان وزرای احمدی نژاد هم دیگه داره داستان هزارویک شب می شه.وزیر نفت که تنها 3 روز به پایان مهلت دولت برای گرفتن رای اعتماد به وزارت رسید.وزیر علوم هم که مجموع آرای موافق ممتنع و مخالفش از تعداد حاضرین بیشتر بود و این در حالی بود که رای اعتمادش تنها به یک رای وصل بود.وزیر آموزش و پرورش هم که بالاترین سمت مدیریت اش ریاست یک دبیرستان غیرانتفاعی بود.وزیر کشاورزی هم شماره موبایلشو از تلویزیون اعلام می کرد !! وزرای کشور و افتصاد و صنایع هم که مجبور به استعفا شدند.قضیه ی کردان هم که شده گل سر سبد همه ی اینها.
و حالا هم که پیشنهاد محصولی برای وزارت کشور.وزیری با 160 میلیارد تومان سرمایه (که خودش هم این مساله رو تایید کرده) در دولت عدالت محور با شعار مبارزه با مفاسد افتصادی.البته مثل اینکه خود اصولگرایان مجلس هم زیاد مولفق این آقای محصولی نیستند.ولی خب جالب اظهارات روح الله حسینی در مود این گزینه ی پیشنهادیه"بگذارید این مملکت یک وزیر پولدار هم داشته باشد !!!".
یعنی یه کم اون دوگولشو به کار نمی اندازه ببینه که آخه مگه می شه یکی در عرض 10سال یک چنین سرمایه ای به هم بزنه.
یاد فرمایش حضرت علی علیه السلام می افتم" در هیچ جایی ثروتی انباشته نشده است مگر آنکه در کنارش حقی ضایع شده باشد".
پ ن:به نظر شما احمدی نژاد برای بار دوم انتخاب می شه ؟ یا"یعنی انتخاب می شه یا واقعا رای می آره؟؟ !!"
پ ن 2: نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت /به غمزه آمد و وزیر کشور شد

2008/11/17

از اینترنتی با سرعت حلزون تا ...



بالاخره سرعت اینترنت دانشگاه درست شد.کلی مطلب نوشته بودم در مورد سرعت اینترنت ولی خب فعلا که سرعت خوب شده و از اون سرعت حلزونی به سرعتی بالاتر دست یافتم.از این به بعد تند تر آپ می کنم.

پ ن:یک طرح زود بازده اقتصادی خفن دارم.اگه سرمایه ای در حدود 6-7 میلیون تومان دارید و مایلید که یه فعالیتی رو شروع کنید به من ایمیل بزنید.

2008/11/10

نظر شما در انتظار تعدیل است


اگر به سخنرانی های کسانی که هنوز به قدرت نرسیده اند گوش داده باشید متوجه می شوید که یک نکته در بین همه ی این سخنرانی ها مشترک است:دفاع از آزادی بیان .هیچ فرقی هم نمی کند که طرف مقابلتان چه کسی باشد می تواند شخصیتی مثل احمدی نژاد باشد که در صحبت های قبل از ریاست جمهوریش از آزادی انتخاب پوشاک جوانان سخن می راند یا کاندیدای شورای شهر دارغوزآباد سفلی !!
در بین افراد عادی هم این مساله به چشم می خوره .اگر سری به وبلاگ های مختلف بزنید "مخصوصا وبلاگ هایی با آماربازدید و نظرات بالا" و بخواهید نظرتتان رو در مورد مطالب وبلاگش بگویید آن وقت به احتمال زیاد با پیغام و پسغام !! "نظر شما پس از تایید مدیر وبلاگ درج خواهد شد"مواجه می شوید.یا بعضی از وبلاگ رو می بینید که یک صفحه مطلب می نویسند بعد توی بخش نظرات در جواب نظرات چند خطی خوانندگان هم باز نظر می دند و حالا جالبتر اینکه همه ی ما از عدم امکان اظهار نظر و نقد و آزادی بیان در کشورمان گله داریم .ولی خودمان به عنوان یک شهروند عادی که در صورتی که با نظزی مخالف مواجه شویم پست و مقام انچنانیی نداریم که در خطر ببینیم باز هم از اظهار نظر خوانندگانمان در هراس هستیم.که مبادا چیزی بر خلاف نظر ما بگویند پس محدوشان می کنیم تا تنها چیزهایی بگویند که ما می خواهیم.
جالبتر از این هم بی توجهی بعضی از وبلگ ها به نظرات.یعنی نظر شما اگر پس از تایید مدیر وبلاگ درج هم شود باز محل ... به نظرتون نمی ذارند درست مثل همین مسئولین خودمون.که اول اجازه ی اظهار نظر نمی دند بعد که دادند منتشر نمی شه بعد که منتشر شد به اون عمل نمی کنند.
پ ن :هفته نامه ی شهروند امروز توقیف شد !!!
پ ن2:مسئلین برخاسته از همین مردمند.
پ ن 3:نظرتون در مورد راه اندازی وبلاگی با اکانت مشترک که همه افراد بازدید کننده حق ارسال پیام در هر موضوع سیاسی فرهنگی اقتصادی هنری اجتماعی علمی ورزشی و ... داشته باشند چیه؟

2008/11/02

نان، کار ، آزادی ...


شعار بالا را حتما توی کوچه پس کوچه های شهرها دیده اید.شعاری که به خاطر آن شاید جوانان زیادی که خواستار رسیدن به آن ها بودند مجبور شدند کنج زندان را کاشانه ی خویش کنند و از آنجا به طور زنده طعم خوش آزادی را که خواسته بودند بچشند. کنج ویرانه ی زندان شد اگر سهم بهار ....... شکر آزادی و آن گنج خدا داد کنید چند وقت پیش شعار بالا رو دیدم که به نان کار مسکن تغییر یافته بود.از خودم پرسیدم که مگر به آزادی رسیدیم که آزادی جایش رو به مسکن داد یا مسکن در روزگار جدید بر آزادی مرجح شده؟ البته با توجه به نرخ جدید مسکن زیاد هم بعید نیست !!! بگذریم از دهاتمان می گفتیم !!! هر کدوم از دوستام رو که می بینم دارند مثل بچه هایی که واسه کنکو سراسری درس می خوندند، می خونند.به هر کدومشون هم که میگی چرا می خوای کنکور قبول بشی میگه کار نیست تو یه کار پیدا کن ما هم قید ارشد که هیچ ، قید همین لیسانسش رو هم بزنیم.حرف حساب هم که جواب نداره !! البته در این بین پیدا می شن کسانی که به لطف پدر خوبشون هم که شده !!! هنوز مدرک درپیتشون رو که نگرفتند توی شرکتی چیزی مشغول کار شدند (فقط اگه جزو این دسته هستید دیگه کلاس نیاید و بگید که به خاطر توانایی های خودمون بوده). چند وقت پیش یکی از دوستام تعریف می کرد که برای آزمون استخدامی بانک با مدرک لیسانس توی یک ساختمان 5 طبقه داوطلبین داشتند کنکور می دادند که می خواستند 3 نفر رو استخدام کنند !!!

نتیجه گیری اخلاقی:جوانی هستم جویای کار نه سیگاری نه الکلی آماده برای کاراز کله سحر تا بوق سگ بدون حقوق و مزایا !!! پیام سیاسی:هر گونه برداشت سیاسی از مطلب بالا منوط به اجازه ناشر !!! می باشد.

2008/10/27

کتاب برتر از کراک آمد پدید ...



جمعه پیش با دونا از دوستام رفته بودم جمعه بازار کتاب که البته بیشتر شده جمعه بازار کانون و گاج و … بعد از کلی سرچ کتاب فروش ( !) بالالخره یکی رو تونستم پیدا کنم که کتاب غیر کنکوری می فروخت.مشغول تماشای (!) کتاب ها بودم که سه مامور نیروی انتظامی اومدند و چند تا کتاب ورداشتند و مشغول وارسی کتاب ها شدند.بعد از چند دقیقه وارسی و شور و مشورت به این نتیجه رسیدند که این کتاب ها غیر قانونی است و نه تنها حق فروش این کتابها بلکه کلا حق فروش کتاب نداره !!
خلاصه کتاب های مشکل دار (!) رو که بردند و کتاب فروش رو هم مجبور کردن که جمع کنه بره !! بنده خدا کتاب فروش هم جرات نکرد یک کلمه حرف بزنه دید هر چی بگه بدتر میشه ، جمع کرد و رفت.
مونده بودم که خدایا که آخه مگه ضرر و زیان این کتاب و کناب فروش برای جامعه ی ما بیشتره یا ضرر و زیان اونهایی که کیلو کیلو کراک و کریستال دارند تو گوشه و کنار و وسط !! شهر می فروشند ؟؟!!
یاد قضیه ای افتادم : 7--- 8 سال پیش ، شب عاشورا چندتا دختر و پسر مشروب خورده بودن و مست کرده اومده بودند توی خیابون و می رقصیدند. نیروی انتظامی هم وایستاده بود و داشت تماشا می کرد. تا اینکه یواش یواش مردم جمع شدند و یکی از اون وسط یه شعار سیاسی داد.بلافاصله گارد ویژه وارد کار شد و هر کی دم دستش بود گرفت و برد.تا وقتی که خبری از سیاست نبود خبری از گارد ویژه هم نبود اما …
پارسال یک دختر و پسر دانشجو رو توی پارک گرفتند که مشغول لب گرفتن بودند.قضیه به دانشگاه می رسه و دانشگاه با یک اخطار بدون درج در پرونده قضیه رو تموم می کنه.همون سال به آقای ….. از فعالین سیاسی دانشگاه که داشته با خانومش تو دانشگاه دور می زده گیر می دند و نامه ی کمیته انضباطی با درج در پرونده تحویلشون میشه به جرم اشاعه ی فحشا و منکرات در دانشگاه !!! الهی شکر

در همین رابطه به این سایت سری بزنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد