تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

ترکــمن صــــحـرا و فریدون را همه دوست دارند

کلیک :  ترکــمن صــــحـرا - فریدون

 

 

یا خلیج عربی یا ترکمن صحرا

تا سالیان نه چندان دور نام ترکمن صحرا در تمامی نقشه ها و  تقسیمات سیاسی،فرهنگی ایران برای خطه ای که هم اکنون ساکن اینجا هستیم،یعنی استان گلستان و گنبد کاووس درج وچاپ میشد، همه مردم ایران نام این خطه را با ترکمن صحرا میشناختند... ولی امروزه....!!؟

 

از نسل جدید مردم ایران بپرسید این ترکمن صحرا که می گویند کجاست؟

جز قدیمی ترها شاید معدود افراد نسل جدید باشند که بدانند ترکمن صحرا کجاست... به هنگام مستقل شدن استان گلستان خیلی دوست داشتیم این خطه و استان را ترکمن صحرا نام نهند... ولی اینگونه نشد... مردم ما خیلی طماع نیستند... مردم ما خیلی خودخواه نیستند... مردم ما را، به هر سوی ایران که روید و بپرسید آیا ترکمن ها را می شناسید،آنها را به نیکی،مهربانی،سادگی و تلاشگر در کارها و بی ریا بودن می شناسند... اما این مردم بر خلاف خیلی دیگر از اقوام ایرانی ابا و ترسی از بیان شدن نام ترکمن خود ندارند...آنها بر ترکمن بودن و از یکسو ایرانی بودن و پاسدار مرزهای شمالی و شمال شرقی ایران بودن را افتخار خود میدانند.

آنها پایبند نظام مقدس جمهوری اسلامی اند،آنها دوستدار دوستی و صداقتند،آنها نیز برای این مرز و بوم شهید،جانباز و مفقودالاثر دادند...از مادری که بر روی تاقچه خانه کاهگلی اش قاب عکس جوان رعنا و خوش سیمایی جلوه گر میشود می پرسم او کیست؟ با آرامشی خواص می گوید:"او منگ یکه یاش یگیدیمدی = او تنها فرزند و جوان من بود" " او جنگ ده شهید بولدی=او در جنگ و دفاع 8 ساله شهید شد" می پرسم برای چه؟ جواب میدهد:"امام جان آیدی=امام جان(امام خمینی جان) گفت و اشاره کرد". نام این شهید بیرامی است.

این پیرزن که پس از مرگ شوهرش تنها پسر و جگر گوشه اش را به فرمان امام خود رهسپار جبه های حق علیه باطل نموده بدون هیچ چشمداشتی و با وجود تنگدستی های فراوان و همینک نیز در فقر مادی بسر می برد و با این وجود از زندگی خود نیز راضی است،آیا به اندازه دیگر یک مادر شهید تهرانی و یا سایر مناطق از این مرزو بوم حق ندارد؟

ما از امثال این مادران در ترکمن صحرا کم نداریم... ترکمن های ما بر ایرانی بودن خود می بالند، زبان اصلی ما ترکمنی است،پوشش  اصلی دختران ما همان پوشش اسلامی مادران خود و یادگار میراث کهن ما است ولی دختران ما حق پوشیدن لباس های اصیل خود در مدارس و دانشگاه ها را ندارند و آنگاه میگوییم چرا فرانسوی ها نمی گذارند دختران با حجاب اسلامی وارد دانشگاه و یا مدارس شوند؟ حال بجای دخالت در سیستم سیاسی و فرهنگی یک کشور بیگانه بهتر است اگر خیلی پایبند به مسائل و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی و اسلامی باشیم بیایید خود را از درون اصلاح کنید و اجازه آزادی انتخاب و پوشش را در محافل علمی و دانشگاهی را به دختران خود دهیم... (در این رابطه چون موضوع نوشته ام این نیست سخن خلاصه میکنم)

به عنوان یک ایرانی همانگونه که فرهنگستان ادب پارسی برای ایران داریم و از زبان اصلی میهنمان که یک زبان هماهنگ برای ارتباط برقرار کردن همه مردم واقوام کوچک و بزرگ است و برای پایدار بودن آن  در برابر دیگر زبان های بین المللی تلاش میکنیم، آیا نظام جمهوری اسلامی برای مردم وفادار ترکمن خود این اجازه را خواهد داد که بر ماندگار بودن زبان مادری مان ما را یاری دهد؟آیا اجازه خواهد داد تا در صدا و سیمای استان گلستان اجازه پخش برنامه های به زبان مادری مان بیشتر شود؟چراکه همانگونه که زبان فارسی زبان رسمی ما هست زبان ترکمنی هم زبان اول و مادری ما ترکمنهاست.

 

دولتمردان ما همه میدانند که فرهنگ های مناطق مختلف کشور با آداب و سنن مختلف امتیاز عظیم خدادادی و غنای هر چه بیشتر این نظام مقدس است ولی امیدواریم بیش از پیش ارزش واقعی این غنا را دانسته و در جهت رفع محرومیت های این مردم قانع و تلاشگر گام بردارند.

همانگونه که مستحضر هستیم حافظ و نگاهبان دور تا دور مرز پرافتخار جمهوری اسلامی ایران از شمال تا جنوب،از شرق تا غرب را،ترکمن،بلوچ،عرب،کرد، ترک و... هستند، پس وظیفه ما اقوام و پاسداران کیان و عزت ایران سرافراز، کمتر از دانشمندان هسته ای ایران نیست،هر کس به نوبه خود هرآنچه که در توانش هست برای سربلندی این نظام در طبق اخلاص می گذارد... به آمارهای انتخابات و راهپیمایی های گوناگون که مهر تائیدی بر نظام جمهوری اسلامی و مشت محکمی بر دهن یاوه گویان و استکبار جهانی برای اثبات مردمی بودن این نظام است، اگر بنگریم خواهیم دید بیشترین درصد شرکت کنندگان نسبت به جمعیت آن منطقه از همین اقوام هستند.

ما ترکمن،بلوچ،عرب، کرد،ترک و... در کنار هم ایران را تشکیل داده ایم، وحدت، همدلی و انسجام اسلامی ما را در سالهای گذشته جهانیان نظاره کرده اند.

 

همانگونه که غرور همه ایرانیان بر زیر پا گذاشتن واقعیت و حقانیت خلیج فارس خدشه دار می شود و فریاد اعتراض بر جهانیان اعلام میدارند، ما مردم ترکمن نیز به همانند همه هم میهنان خود در این جهت تلاش میکنیم،آیا به من جوان ترکمن و دیگر مردمم حق داده می شود که بپرسم برای چه نام ترکمن صحرا که از قدیم الایام در نقشه های ایران وجود داشته برداشته شده است؟

آیا به من ترکمن حق داده می شود تا همانگونه که اصرار بر خلیج فارس نام داشتن آبهای جنوبی کشورم اعتراض کنم به ترکمن صحرا نامداشتن و تلاش برای بازگرداندن این نام کهن برای منطقه ام انجام دهم؟

دشمن می داند به زور و تهدید نمی تواند برای این مرز و بوم حکومت که چه عرض کنم حتی کوچکترین خط مشی دهد،حال او به این پی برده است که تنها راه خط مشی به این نظام ایجاد تفرقه و نفاق در بین مردم این مملک اسلامی است.

قانع کردن جهانیان برای تغییر نام خلیج عربی  به فارس که نام فارس حقیقین است شاید سخت باشد که بالاخره هم با شناخت بنده این امر تحقق خواهد یافت، از طرفی نمیخواهیم سازمان ملل،سازمان ژئوگرافی،و یا گوگل را متقائد سازیم که نام کنونی منطقه ما از قدیم الایام ترکمن صحرا بوده، این امر فقط از دست مسئولین کنونی نظام مدیریتی و برنامه ریزی کشورمان بر می آید، به اعتقاد بنده یکی از راه های مهم اتحاد و همدلی بین آحاد مردم ایران همان ارزش نهادن به خواسته های نه چندان دور از دسترس آنها می باشد.

به نوبه خود به عنوان یک فعال فرهنگی و اجتماعی از دولتمردان کشورم میخواهم حالا به هر دلیلی نام ترکمن صحرا از نقشه های سیاسی و فرهنگی ایران حذف گردیده ولی می توانید از همین امروز برای بازگرداندن این نام بر منطقه ما بر خواسته ناچیز ما جامه عمل پوشانیده و دل این مردم محروم را شاد کنید.

باور کنید انتظار دگرگونی اقتصاد در عرض یکسال و دوسال و ریشه کن شدن موانع بیکاری در عرض یکی دو سال نیستیم، ولی با برگرداندن نام با قدمت ترکمن صحرا به منطقه ما در نقشه های سیاسی و فرهنگی کشوراین کار میتوانید روحیه رنجور و پر از درد و خسته مردم ترکمن را با این کار زنده و بفهمانید که برای خواسته های این مردم نیز احترام قائل و برای انجام این موارد هستند کسانی که تلاش میکنند.

                                                          

فریدون قارئی

کارشناس فناوری اطلاعات و قدیمیترین وبلاگ نویس ترکمن صحرا

 

بعدا اضافه شد...

پانوشت:از ابراز احساسات همه تشکر میکنم.

از دوستانی که چه تماس تلفنی و چه ایمیل بنده رو به طریقی بدست آوردن و یا چه حضوری به محل شرکتم آمدند و در این مورد صحبت و مکالماتی با بنده داشتند تشکر میکنم.

و از اونجایی که در هیچ جای وبلاگم غیر از قسمت نظردهی راه دیگر تماس رو اعلام نکرده بودم تا این لحظه به پیشنهاد یکی از استادان خودم پست الکترونیک Ghareei@yahoo.com رو همینجا اعلام میکنم.

 

 برای دانلود فایل صوتی یکی از رادیوهای اونوری در مورد قدیمیترین وبلاگ نویس ترکمن صحرا اینجا را کلیک کنید

 **********************************

سرانجام قدیمیترین وبلاگ نویس ترکمن صحرا  از نوشتن دست برداشت

به دلیل ایجاد برخی اتفاقات عجیب و غریب پیرامون بنده و به استقبال از این اتفاقات من هم از ۵ سال سابقه خبرنگاری خودم میگذرم و عطای نوشتن و  سابقه خبرنگاری،تحلیل و بعضا مقالات برای نشریات و سایت ها رو برای همیشه در هر موضوعی کنار میگذارم و در همینجا همکاری با کلیه نشریاتی که تعهد همکاری دارم و نوشتن برای سایت ها و... رو قطع میکنم تا مادامی که ارزش نوشتن درک و تحمل انتقادات بیشتر شود.

این چند وقته از نوشتن و حرفه ی بی ارزش خبرنگاری(از دید برخی ها) خیلی ضرر ها و خسارت ها به بنده وارد شده... چندین نوبت دادگاه و تشکیل پرونده...و اتفاقات عجیب، زندگی رو اندکی برای من و خانواده(دلنگرانم) تنگ نموده بود که به پیشنهاد این عزیزان تصمیم بر آن گرفتم که از این به بعد زندگی کنم و دست از نوشتن در هر موضوعی بردارم... البته یک کتاب نیمه تمام در رابطه با تخصصم دارم که برام تموم کردن این هم سخت شده با اینکه در نیمه پایانی هستم تلاش خودم رو میکنم تا این یکی تمام بشه.

از همه دوستانی که در طول این ۵ سال نوشتن برای نشریاتی همچون همزیستی و بعضا صحرا بصورت موردی و سایت های اطلاع رسانی استان گلستان و گنبد با راهنمایی ها و تشویقشان باعث رسیدن بنده به این مرحله شدند تشکر میکنم،بعضا یک سری مطالبم حتی در نشریات و روزنامه های چندصد هزار تیراژی کشور هم بازتاب و حتی نقد میشد که باعث خرسندی بنده میشد و یا بازتاب میان مردم استان که حتی غیر از تشویقات با مخالت هایی هم که میشد باعث رضایت بنده از مطالبم میشد چراکه اگر بی مورد بود اینقدر مورد توجه نمیشد و... به هر حال در مورد هر موضوعی یک دسته مخالف وجود داره و یک دسته موافق کاریشم نمیشه کرد.

از همه دوستان خبرنگار و بخصوص دوستان وبلاگ نویس چه اون موندگار ها و چه اونهایی که میومدن و میرفتن بخاطر همه راهنمایی ها و پیغام هایشان از جمله استاد ر. میاندره،خواهر نادیده ام بهاره با وبلاگ مایا،آقا مسعود ترکمن،دکتر سردار،دایان عزیز با وبلاگ یگیت و... بقیه دوستان تشکر میکنم.


البته از نوشتن  تا درست شدن  این وضع کنار میکشم،ولی  فعالیت های فرهنگی و اجتماعی بر پایه خود استوار خواهد بود.

خدایا چنان کن سرانجام کار......که تو خوشنود باشی و ما رستگار

خدا نگهدار

فریدون ، مرداد سال 1387

برای دانلود فایل صوتی یکی از رادیوهای اونوری در مورد قدیمیترین وبلاگ نویس ترکمن صحرا اینجا را کلیک کنید


 
پنجشنبه 10 مرداد ماه سال 1387
دل هر کس  به هوایی و دل من هوس رمضان کرده...

جدیدا اندکی خسته شده ام از این زندگی... تواما خودم رو با کار و کار و کار مشغول میکنم تا دیدگانم را به یک سری وقایع ببندم... شاید یک سفر طولانی درستش کنه... شاید هم نه... شاید خستگی من از کار نباشه... وقایع در گذر... اتفاقات پیرامون... اعمال مردم... شاید دلیل خستگی من از این باشد... سخن خلاصه در این است که هر کس به هوایی و به سمتی... دل من هوس رمضان کرده... شاید با اومدن ماه رمضان بسیاری از پلیدی ها و اعمال سرشت های بدپندار کمتر بشه... چرا که من به شخصه تحمل دیدن این همه اعمال بد ذات را ندارم.

ویرایش در ۱۵ مرداد:

پانوشت:این چند وقته آنقدر مشغول شدم که الان پس از ۳روز در بستر مریضی و کسالت افتادن بزور خودم  رو شرکت رسوندم ....سرم و آمپولو مولتی ویتامین و ویتامین سی و.... این هم از وضع زندگی ما.

یه ضرب المثل داریم که میگه آنقدر عقب عقب رفت تا از اونور بام افتاد( دقیقا یادم نیست این ضرب المثله رو شما بگذارید به کسالت و تعطیلی مخ بنده )


 
دوشنبه 7 مرداد ماه سال 1387
این داستان کمربندها را محکم ببندیم... زلزله خبر نخواهد کرد

تصویر فوق را که ملاحضه میفرمائید مربوط به کره زمین می باشد که مناطق زلزله خیز جهان را نشان میدهد... هرچه که مناطق قرمز و رو به پررنگ شدن میرود آنجا احتمال زلزله آمدن بیشتر است... اگر دقت کنید سرتاسر ایران کاملا پوشیده از رنگ قرمز و  بر روی نوار زلزله خیزی جهان و جزو خطرناک ترین نقاط دنیا برای زلزله خیزی هست.

 

و اگر بخواهیم ایران را مورد ارزیابی قرار بدهیم به شکل زیر خواهد بود:

 

چند روز پیش(حدود یک ماه پیش) یک ساختمان فکر کنم ۸ طبقه در تهران بخاطر ساخت و ساز اشتباه فرو ریخت با بحث فنی اش که چرا یک ساختمان نوساز باید فروبریزد کاری ندارم... حرف من این هست ماموران آتشنشانی و... پس از ۴ روز تلاش توانستند حدود ۳۰ جسد از زیر آوار درآورند(دقت کنید تاکید دارم به پس از ۴ روز) آن هم فقط برای یک ساختمان ۸ طبقه... حالا اندکی فکر کنید اگر خدای نکرده زلزله ای تقریبا با قدرت تخریبی تهران را بلرزاند چند سال طول میکشد تا جمعیت ۱۸ میلیونی پایتخت را سامان دهی نماییم و چند ده سال طول میکشد کشور از این شوک بوجود آمده که تقریبا کل کشور را فلج خواهد نمود بیرون آییم؟

چند وقتی بود این مساله خیلی ذهنم رو مشغول کرده بود لازم دیدم یک تلنگری در این رابطه بر خودم و خوانندگان وبلاگم بزنم...

پیشنهاد: هر از چندگاهی بحث انتقال سیاسی پایتخت به یک نقطه و استان دیگر مطرح میشود... زلزله خبر نخواهد کرد... هر موقعی که یک لرزه ای پایتخت را بلرزاند این حرف و حدیث ها بیشتر میشود و بعد از چند هفته میخوابد... آیا بهتر نیست سریع تر این وضع روشن شود تا خدای نکرده در مقابل با بحران،کشور از لحاظ مدیریتی و مواردی از این دست با کمترین مشکل روبرو شود؟ با توجه به اینکه خطرات بیگانگان هیچ وقت دست از سر این مرزو بوم برداشته نشده است...

فریدون قارئی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد