تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

تـرکـمـن لِر Türkmenler

وبـلاگـها و سـایـتـهـای تـرکـمـن هـا

عالمی خردمند از ترکمن میگوید

کلیک : ترکمن  

 

آزمایش فرضیه پیدایش جهان آغاز شد

سازمان اروپایی پژوهش هسته ای (سرن) آزمایشی را به امید کشف بخشی از راز پیدایش کیهان آغاز کرده است سازمان اروپایی پژوهش هسته ای (سرن) آزمایشی را به امید کشف بخشی از راز پیدایش کیهان آغاز کرده است.
بامداد روز چهارشنبه، 10 سپتامبر (20 شهریور)، متخصصان آزمایشگاه سرن، واقع در مرز سوئیس و فرانسه، پرتوهای پر انرژی پروتونی را با سرعتی نزدیک به سرعت حرکت نور به دستگاه برخورد دهنده بزرگ هادرون (ال اچ سی)، بزرگترین دستگاه شتابدهنده ذره ای، وارد کردند.
صدها پژوهشگر از کشورهای مختلف از جمله از ایران در اجرای این آزمایش و بررسی نتایج به دست آمده از آن مشارکت دارند.
دستگاه ال اچ سی شامل تونلی مدور به طول بیست و هفت کیلومتر در عمق متوسط یکصد متری زیرزمین در مرز سوئیس و فرانسه است که بیش از هزار دستگاه مغناطیسی خم کننده در آن تعبیه شده است.
منبع خبر:
کرکوک.نت

06 September, 2008

تهیه وتدوین : رحیم کاکایی

بازشناخت پدیده‏های آیینی – تاریخی ترکمن‏ها
و ترکان کهن در هزاره‏های گذشته



آسیای مرکزی کانون سیر و گشت و زیست‏نامه آیین‏ها و مذاهب گوناگونی از دوران کهن است. این آیین‏های نیایش به غیر از طبیعت با‌ فرهنگ و سنن دودمانی خلق‏های آسیای مرکزی نیز در پیوند بوده است. در این نوشته به پاره‏ای دیگر از پدیده‏های آیینی _ تاریخی ترکان کهن در هزاره‏های گذشته به صورتی کوتاه اشاره می‏شود.


آرسلان Arslan "شیر":

آرسلان [شیر] یکی از نمونه‏ها و نمودگارهای بنیادین جنبدگان خدای‌گونه در جهان ترکان غرب است. اسطوره و نماد آن در نزد قره‏خانیان هویدا است، اما این پدیده در حقیقت باید پیشتر در محیط اویغورها و اوغوزها بوجود آمده باشد. حدس و گمان در آن است که این نمودگار در بخش معین جهان ترک جانشین گرگ {Böri بوری} شده است.
نماد شیر احتما لا به خاطر قدرت و نیرومندی آن بوده و اینکه در منطقه سیبری و یا در شمال مغولستان وجود داشته است. واژه آرسلان “شیر” بمثابه نام شخص که حاکم ترک را توصیف می کرد درنیمه دوم قرن ششم در دوران سغدیان پدید آمد و نماینده ترک بودن دراین منطقه مقام ویژه‏ای را اشغال می کند. ممکن است که قره خانیان این نام را که همچنین در گزارشات چینی برای قرن هفتم و هشتم میلادی بمثابه نشانی برای حکمرانان سغدیان آمده، برگرفته باشند.

ارلیک (ارکلیک) [‌‌Ärlik, Ärklik]

واژه ارکلیک از واژه är (مرد- مردانه – مذکر ) ساخته شده است. ارک Ärk معنی “مردانگی “ , “شجاعت “ و “نیرو“ را می دهد. ارکلیک یا ارلیک کسی است که دارای مردانگی و شجاعت است. در بسیاری متن‏های ترکان کهن واژه ارکلیک تنها هنگامی آورده میشد تا کس نیرومندی توصیف شود و کوچکترین مفهوم مذهبی را نداشته است. از کتیبه‏های کوتاه جزیره اولخون در دریاچه بایکال آشکارا می بینیم که مفهوم آن مربوط به سیاره ونوس است.
این مفهوم در ادبیات اویغور هنوز هم چنین قلمداد می‏شود. تا خود قرن یازده ونوس, “ستاره پگاه“ Yaruk Yildiz) و چوپلان “Coplan “ (چوپان ) , ) نامیده شد, آنچه در دوران جدیدتر به عنوان سولبان ”Solban” (به ونوس بعنوان زهره ) برخورد می‏شود.
تجسم ستاره پگاه یا ستاره صبح به جنگجوی مقتدری که پنداری دیگر ستارگان را نابود می کند, می تواند به اسطوره‏های معین چینی ربط داده شود. معنی و اهمیت ارک Ärk از کوچ (نیرو) Küc , که قدرت و اقتدار ملایم‏تر یعنی قدرت و اقتدار خدای آسمان قلمداد می‏شود, متفاوت است.
حقیقت امر که ونوس هر صبح در شرق در افق پدیدار می‏شود, به آسانی می‏تواند این تصور را ایجاد کند که “ارکلیک“ خدای دوزخ باشد. در کتیبه “آلتین کول “ Altin Köl ، “ ارکلیک “ مردگان را از زندگان “جدا می کند “ و بنابر این نوعی خدای مردگان می‏شود.
در ادبیات بودایی ترکی - اویغوری “ارکلیک “ مترادف و هم معنی با شاه دوزخ هندی , “یاما “ Yama است. هرچند درک و اندیشه نو از ”ارکلیک “ در یک بخش جهان ترک حفظ شده است, چنین به نظر می آید که در بخش دیگر جهان ترک در حال فراموشی بوده است. به ویژه که محمود کاشغری آن را نمی شناسد.

اژدها :

به احتمال زیاد ترکان شکل وتصویر اژدها و همه تصورات مربوط به آن را از چینی ها اقتباس کرده اند. این مسئله را نام کهن Luu که به آن داده می‏شود, اثبات می‏کند. برخی گروه‏های قومی باید از این تصورات تاثیرات نسبتا زیادی را گرفته باشند, زیرا هنوز امروزه در ترکیه افسانه‏ها و حکایاتی یافت می شوند که طرز تفکر چینی را بیان می‏کنند. برعکس گروه دیگری از ترکان به اژدها کمتر توجه و علاقه داشتند. آنها این حیوان افسانه‏ای را بمثابه موجودی غیر بومی حس می کردند و حیوان دیگری را به ویژه درتقویم دوازده جانور جانشین آن کردند. ازبک‏ها ,آذربایجانی‏ها, بخشی از ترکمن‏ها و اویغور‏های سینکیانگ بجای اژدها, ماهی و خاکاس‏ها Khakass مارمولک را بر می‌گزینند.
کاشغری به نوبه خود واژه اژدها را به تمساح که عربی است و ترکی آن با näk مطابق است, ترجمه می‏کند. از سوی فرهنگ‏های بزرگ کلاسیک ایرانی و یونانی تصورات در خصوص اژدها بر جهان ترکان غرب تاثیر خود را گذاشته بودند. سلجوقیان روی کمان‏های خود نقش این حیوان را در شکلی ما‌ر مانند که اندامی پیچیده دارد, بکار می‏برده‏اند.


آنت Ant : “سوگند , عهد “

سوگند یا عهد کسان گوناگونی را بایکدیگر پیوند می دهد. مغول ها پدیده “آنت“ را می شناخته‏اند وبه آن “آندا anda“ “برادران سوگند خورده“ می‏گفته‏اند و در دنیای اسلامی ترکی “برادران خونی“ “قان قارداش“ خوانده شد.
آیین یا پدیده “آنت“ باید در آسیای مرکزی بسیار کهن باشد, اما معلوم نیست که آیا در کهن‏ترین زمان‏ها این آیین در سنت یا آداب این منطقه وجود داشته است. آیین آنت چنین بوده است : “مچ دست با چاقو یا تیزی کمی بریده شده و خون آن با خون کسی دیگر که با آن پیوند خونی یا همراهی در زند گی انجام گیرد, آغشته و یا از خون آن کمی بنوشد“ .
اصطلاح “آنت ایچمک“ (سوگند یاد کردن) در نوشته‏های قرون وسطی نیز بکار برده شده است. مثلا , در کتاب “ده ده قورقوت – کوراوغلی“ کاشغری این واژه را می شناسد و همچنین در کتیبه قدیمی Begre نیز یافت می‏شود. در این کتیبه خویشاوندانِ توسط ازدواج سببی شده و رفیقانی که با آنها بوسیله سوگند (آنتلیق آداش) یا بدون سوگند (آنت سیز) بیکدیگر پیوند میابند, شمارش میشود. کاشغری می‏گوید که عهدشکن یا سوگندشکن بوسیله شمشیر مجازات می‏شود. زیرا شمشیر برای چیزی که مقدس وخدایی است [تحت الفظی “اولو ulu , یعنی بزرگ وعالی] در نظر گرفته می‏شود. در کتیه تاریات “Tariyat“ سوگند با شمشیر قابل مقایسه است, یعنی ناویرانی, ماندگار و دیرنده. همچنین کتاب ده‏ده قورقوت آشکارا سنن کهن را بازتاب می دهد وقتی که می گوید, سوگند باید حفظ شود و عهدشکنان بوسیله شمشیر مجازات می‏شوند. این واقعیت که ترکان مسلمان این پدیده را حفظ کرده‏اند یعنی برادری دو بیگانه و غیر آشنا بوسیله خون (قان), احتمال می‏رود که پیش از اسلام در سنت یا مراسمی که یک ائتلاف یا اتحادیه بزرگ قبیله‏ای را ایجاد کرده باشند, آیین سوگند “آنت“ توسط خون پیش آمده باشد. یا ممکن است که خون مورد نظر این مراسم از شرکت کنندگان این معاهده در یک کاسه نوشیده شده یا فقط ریخته شده باشد.

آی Ay “ماه“:

نیایش ماه با نیایش خورشید همراه است و ستارگان دیگری نیز اغلب به ویژه از قرن ده میلادی خبر داده می‏شود. اما مفهوم سمبلیک آن در گذشته دور از گزارشگران چینی از دوران ترک‏های شرقی تاکید می‏شود. قابل توجه است که ترک‏ها غالبا به تصورات زایش, رویش, بلوغ, زوال, مرگ و رستاخیز استناد می‏کرده‏اند. هنگام دوران کامل شدن قرص ماه هیچ عملی, پیش از هر چیز جنگ, مجاز نبود آغاز شود. برخی اسناد نشان می‏دهد که هم آهنگی و مطابقت بین ماه و درخت وجود داشته که خود بمثابه سمبل بازگشت نامیرای چرخش زندگی بوده است.
ماه همچنین اغلب با خرس نیز در ارتباط قرار می‏گرفت. اما نام “آیی ayi“ یعنی خرس کاملا بلحاظ واژه‏شناسی ریشه دیگری دارد. خرس جانوری است که آهنگ و موزونی زندگی آن اساسا از ماه تعیین می‏شود. اما ارتباط نامی آن جزو واژه‏شناسی مردمی است. مطابق داده‏های منابع قبچاقی که نسبتا دیرتر در مصر پذیرفته می‏شود, نخستین انسان “آی آتام Ay Atam“ “پدرم ماه“ نام دارد. پدری که از سوی خورشید گرم می‏شود.
در این گفته‏ها می‏توان تصوراتی را یافت که نخست در دوران مغول‏ها بکار می‏آمده که بدون شک کهن‏تر از دوران مغول‏ها است, یعنی ماهی که از خورشید تناسل شده و خورشید نور خود را به ماه می‏دهد. در اینجا پیش از هر روایتی زایش اعجاب‏انگیز توسط تشعشع نور در میان است, یعنی از خورشید تولد یافتن. نامگذاری و نشان برای روشنایی ماه [یاریق yariq] بدقت از سوی فرهنگ لغت قرون وسطی نیز ذکر می‏شود. از آنجا که این باور و اعتقاد وجود داشت که ماه زنان را باردار می‏کند, مسلمانان بعدها واژه “اینال Inal“ را که از سوی کاشغری به “پسر یک شاهزاده“ ترجمه و منتقل می‏شود, بعنوان “آی نال Ay Nal“ “روشنایی ماه“ متوجه می‏شوند. گاهی همسران قهرمانان اسطوره‏ای یا اسلاف خود “ماه تابان“ نامیده می‏شد.

اُت Ot «آتش” :

شمارزیادی شواهد درمورد نیایش آتش بین ترکان وجود دارند. یکی از کهن ترین آن که ازسوی Theophylaktos Simokatta
ارائه شده است و مربوط به ترکان غربی درقرن شش میلادی است. Theophylaktos دربند کوتاهی می‌نویسد : “ترکان آتش را فوق العاده احترام می گذاشتند. اما تنها خالق آسمان و زمین را سجده می کنند و آن را “خدا “ می نامند “.
خطا و اشتباه هر کنایه به آتش در کتیبه‏های اورخون و ینی سی درتضاد با روشن بودن گزارش فوق قراردارد. دراین مورد پیش از این استنتاج می شد که ترکان شرق نیایش خود را نمی شناختند و ترکان غرب آنرا از ایرانیان کهن گرفته اند. حتی اگر این پذیرش و دریافت خود موثق از آب درآید , بنابراین کمتراز حقیقت نیست , که پذیرندگان آن آیین نیایش را بسیار سریع درتمامی جهان ترک گسترش داده اند.
چینی ها از ترکان هم مرز و همسایه خود می گویند که آنها “Ot Tängri “ “خدای آتش “ را می شناسند وآن را هرصبح سجده می کنند. حدود العالم درقرن ده میلادی خاطرنشان می کند که قیرقیز ها به آن احترام می گذارند. نویسنده مروزی
Marwazi درزمان خود دررابطه با این مسئله بدون شک واژه مبالغه آمیز “سجده “ را در میان خلق‏های منطقه قفقاز, قیماق ها و همسایگان آنها آورده است .
درقرن دوازده ادریسی فهرستی از مردمان ترک که “تقریبا همه آتش را عبادت می کنند” درست می کند. آتش بمثابه پاک کننده به حساب می آید. نویسنده حدود العالم به این امر واقف است وقتی که او می گوید : آنها به آتش احترام می گذارند و مردگان را می سوزانند” .
مقدیسی Maqdisi مطمئن می کندکه : “آنها براین باور هستند که آتش جسد را از ناپاکی خود آزاد می کند” , و مروزی می نویسد: “آنها مردگان خودرا به عذر اینکه آتش آنها را پاک و تمیز می کند, می سوزانند “. نیایش آتش اجاق خانگی بایستی همواره ازجوان ترین پسر خانواده که “شاهزاده آتش “ “اُت تگین Ot –tegin “ [ به مغولی اُت چیگینOtcigin ] نامیده می‏شود اجرا شود. او وارث طبیعی بزرگواری پدرانه بود.

تقسیم زمان :

هرچند که تقویم‏های متعدد ی درآن عصر وجود داشتند, که برسیکل زندگی منطقه‏ای , به ویژه گله داری مربوط بودند, اما ازسوی مردمان ترک تقویم چینی دوازده جانور خیلی زود به طور سیستماتیک مورد استفاده قرار گرفت. این تقویم به ترکان رسما درسال 568 از سوی چینی ها تسلیم شد. اما مطمئنا پیشترها ازاین تقویم پیروی می شده است. این تقویم به ویژه در کتیبه‏های سغدیان که بدون شک کهن تر است, نام برده می‏شود.
ل . بازین L. Bazin دریک اثر هنوز منتشر نشده خود نشان می دهد که این تقویم درسال 603 پس از میلاد تا منطقه بلغارهای ولگا آمده است. در فهرست حکمرانان نامی می توان با اطمینان برخی جزییات و بخش‏های این تقویم را دوباره یافت. گویا ولی می بایست تا بیرونی و کاشغری (قرن یازده ) منتظر شد تا یک صورت و فهرست کامل آن را پیدا کرد. این تقویم را اما حکمفرمایی مغولی در قرن سیزده دوباره متداول می کند. ازراه این سیستم تنظیم و راهنمایی شده نه تنها سال , بلکه همچنین روز ها و ساعت ها تحت دوازده علامت جانور یعنی موش صحرایی , گاونر, ببر, خرگوش , اژدها , مار , اسب , گوسفند, میمون , خروس , سگ و خوک معین شدند.
یکی از داستان هایی که ازسوی کاشغری نوشته شده , نقل می کند که چگونه این تقویم از سوی ترکان تحویل یا پذیرفته شده است. طبق این داستان یک حاکم (اسطوره‏ای ) که به شکار رفته بود, جانوران را تا رود ایلی Ili می راند. تنها دوازده تا ازآنان عرض رودخانه را می گذرند: نخستین حیوانی که رودخانه را گذشته بود موش صحرایی “سیچغان Sicgan “ بود : ازآنجاییکه او نخستین حیوانی بودکه به سمت دیگر رود رسیده بود , نخستین سال به نام او نامیده می شد” . توالی یازده سال بعدی به ترتیبی تعیین شد که درآن جانوران دیگر رودخانه را طی کرده بودند.
دراین تقویم که بویژه برای حکایات مذهبی مهم است , ترکان در آن نه تنها یک وسیله مناسب برای تقسیم بندی پیدا کرده اند, که به جانوران مفهومی نوین می دهد, بلکه علاوه برآن ترکان برآن باور بودند که هر جانوری دارای یک خاصیت ویژه است. محمود کاشغری به ما می گوید که درسال گاونر جنگها بیشتر می شوند , چون گاوان بین خود نبرد می کنند وبا شاخ‏های خود ضربه می زنند. سال خوک برف, سرما, ناآرامی با خود می آورد. مشاهده ستارگان نیز به تعیین و مشاهده زمان به کار می رفته است.
نقش اصلی دراین مشاهده را هفت ستاره یا هفت برادران و اقتران کواکب مربوط به آنها بازی می کردند.تقسیم بندی سال دربرابر خورشید دو فضای زمانی بزرگ را اجازه داده است. شاید اولکر Ülker هفت برادران است , “کسی که “ تقسیم می کند و به یک شخصیت اسطوره‏ای تبدیل شده است. [ اولکر: از اول Ül “تقسیم کردن “ با “ک “ شدید و شکل زمانی نامعین برای “ ارär “ ]. این امر بدون توضیح دقیق تر در کتیبه‏ای در جزیره اولخون با نام گذاری ädgü “خوب , مساعد” یافت می‏شود. دراین متن یک är kär ay “ماه بز وحشی “ ظاهر می‏شود که “یک شق یا برش “ زمستان را نشان می دهد. ارتباط این نوع بز با ستاره هفت برادران یا هفت ستاره احتمال می رودکه آن زمان برآن بودندکه بارداری این حیوان به نوعی با این مجموعه ستارگان مربوط است. شبیه این تصورات را ما امروزه می توانیم درترکیه بیابیم (م.ف. , کیرزی اوغلو, گوکتن اینن اژدرها افسانه سی و تاریختکی یری, ینی مرام , ژانویه سال 1956 ).
اگر کاشغری به ما توضیح می دهد که گله داران ترک درزمان خود تقویم خاص خود را دارند و “ماهی‌که درآن بزهای کوچک زاده می شوند “ و “ماهی که درآن بزهای بالغ هستند”را می شناسند, دراینجا ما یک محاسبه تقویمی را که دقیقا مطابق با چادرنشینان آناتولی ترکیه که امروزه هم مورد استفاده است, می یابیم.



تصورات ستاره شناسی :

دانش ستاره شناسی ترکان دردوران‏های کهن بنظر میرسد که کم بوده باشد. متن‏های منطقه سیبری و شمال مغولستان تنها شمار محدودی از ستارگان را نام می برد, مانند : ماه (آی Ay ) , خورشید (کوُِن – گون ) , ونوس (ارکلیک ) , هفت ستاره یا هفت برادران (اُولکر Ülker ) .
خود ستاره “یولتوز Yultuz” خوانده می شد که بعدها “ییلدیز Yildiz “نامیده شد. اهمیت زیاد و کاربرد سیستماتیک ارقام هفت و نه که از آنها ارقام هفده , نوزده, بیست وهفت و بیست ونه و ارقام ده برابر آنها مانند هفتاد و نود مشتق شده اند, احتمال وجود یک تئوری خوب تنظیم شده درباره سیارگان را می دهد. میتوان با اطمینان ادعا کرد که ترکان ازآغاز تاریخ خود یک سیستم کیهانی داشته‏اند که مطابق تصورات آنان هفت و نه سیاره را دربرمی گرفته است که هم زمان یک نقش معنوی - مذهبی را ایفا کرده و برزندگی خلق ها و اشخاص تاثیر داشته اند. علاوه براین می بایست چرخش دور یک مرکز که درمراسم مذهبی اغلب پیش می آیند, برحسب مناسبتی یا گردش خورشید ویا آشکارا حرکت آسمان شب هنگام را شبیه سازی میکرده.
اگر هفت و نه سیاره یا ستارگان دیگر بمثابه مجموعه موثری بودند, پس نیازی نبود که آنها را جداگانه درنظر گرفت و دریک سلسله مراتب آورد. ستاره هفت برادران (اولکر Ülker ) برای آغاز سال به دو دوره زمانی بزرگ بکار می آمده و احتمالا این نتیجه ازاینجا گرفته می‏شود که این دودوره با خود فصول خوب وبد را می آوردند.
سیاره ونوس (Ärklik ارکلیک ) , جنگجوی سلحشوری بود که ما نقش آن را نمی شناسیم. خورشید و ماه توسط نوشته‏های چینی وکتیبه‏هایی که آنها را اغلب یاد آور می شوند, برای ما بهتر شناخته شده اند. درکتیبه‏های ترکان کهن آمده است که اگر خورشید وماه طلوع کنند, آنها “زاده می شوند” (توق Toq ).
مرده‏ای از Elegest می گوید : “من خود را از خورشید و ماه , که درآسمان آبی قراردارند, جدا کرده ام “. مرده‏ای دیگراز Begre ندا درمی دهد: “خورشید ! ماه ! من گمراه شده ام ! “ و دیگری از Kecili chobu می گوید: “آه خورشید و ماه که درآسمان آبی هستید,من درسن شصت سالگی خطا کرده ام ! “ . در تاسفی دیگر مرده‏ای از بارلیق Barlik بیان می کند: “من خورشید را به اندازه کافی استفاده نکرده ام . . .” .
چینی ها نیز ما را از نیایش خورشید وماه توسط خاندان Hiung-nu آگاه می سازند. آنها می گویند که خان‏های ترک جهت احترام و حرمت چادر خود را به سمت شرق به جهتی که خورشید طلوع می کند می زنند. یاآنها به نیروی سمبلیک خود سوگند یاد می کنند. برای صورت بخشیدن به لشکر کشی خود منتظر قرص کامل ماه می مانند.
از قرن یازده میلادی به این طرف گزارشات بویژه از سوی نوسیندگان اسلامی زیادتر می شوند . اما ماه و خورشید جایگاه برتر خود را حفظ می کنند. ماه و خورشید به صورت نشان و علامت شاهانه در پادشاهان کشورها و مناطقی که به اسلام روی می آوردند, تبدیل می شدند. قوتادقو بیلیگ (Qutadtgu Bilig ) می گوید : “شاه همانند خورشید وماه می درخشد “ ؛ درمعمارهای آسیای صغیر تصویر ماه و خورشید با طلعتی انسانی زینت می شوند.
واژه‏هایی که در منابع بسیاری از نویسندگان اسلامی نیز دراین مورد تاکید می شوند چنین هستند : “نیایش آنها , “سجده آنها “ , حتی اغلب و موکدا همراه با دیگر ستارگان , “ . مقدیسی ازنویسندگان اسلامی از سجده خورشید در اقوام ترک را شنیده یا حدود العالم گزارش می دهد که قوم چیگیل Cigil به خورشید و ستارگان سجده می کنند. اگر دراینجا به گفته‏های یاقوت Yaqutباور شود, این ستارگان , ستاره کیوان و ستاره دوپیکر یا کلب الجبار هستند. علاوه برآن یاقوت می گوید که روشن ترین ستاره ثابت آسمان برای او “سرورِ سروران “ است.
یاقوت همچنین ازسجده ستاره کیوان و ونوس (ستاره زهره ) از تاثیر ناگوار مریخ و عبادت به سوی جنوب گزارش می دهد و دررابطه با قیرقیز ها علاوه برآن وی از دعا ها و عبادت‏های توقوز اوغوز (Toquz-Oguz نه اوغوز ) به غروب خورشید نام می برد. باید اضافه براین تذکر داد که گفته‏های یاقوت فرارویش آشکاری رانشان می دهد . چون مسئله در اینجاحس احترام دربرابر خورشید درحال طلوع نیست, بلکه نیایش خورشید درسمت الراس ودر غروب آن است.
ابن سعید که از ابو الفدا نقل قول می کند, توضیح می دهد که کومان ها (Kuman ) خودرا به تحقیق درباره ستاره شناسی وقف می کردند و به تاثیر ستارگان باور داشتند. وی اضافه می کند که آنها ستارگان را سجده می کردند. واژه نامه محمود کاشغری همانند فرهنگ لغت کومان ها و قبچاق ها وجود واژه‏های بسیارجالبی را عرضه می کند. ستاره زهره نام کهن خود ارکلیک Ärklik و صفت اصلی خود را ازدست می دهد و به ستاره صبح (یاروق ییلدیزYaruq Yildiz ), سپس ستاره چولبان[ درخشنده, مشعشع ] تبدیل می‏شود . این واژه دیرتر با واژه چوپان که دارای منشع فارسی است اشتباه گرفته شد.
مریخ “باقیر سوقوم “ است وبه معنی “نوک پیکان مسین “. دب بزرگ نام گتی کان Geti kän [ هفت خان ]را بخود می گیر . اران توزÄrän Tuz “قهرمانان منسجم “ هستند طبق قوتادقو بیلیگ Qutadtgu Bilig ستاره مشتری و طبق محمود کاشغری برج میزان است.
درکنارپروسه نام‏های ستاره گان , تصورجانوران درآسمان نیز آغاز می شوند. درآسمان درکنار کهن ترین آن , “قارا قوش Qara Qush “ پرنده سیاه (عقاب ؟ ) که ستاره مشتری را بنمایش می گذارد, “آق آیغیر Aq aygir “ “اسب نر سفید “ برای ستاره کلب الجبار یا ستاره کاروان کش , “ایکی بُز آت iki boz at “ دواسب خاکستری برای دوستاره کوچک دُب اصغر, “یاغیر سیغین yagir sigin “ گاو نر زخمی بمثابه مجموعه ستارگان گاو نر؛ سرانجام “دمیر غازوق tämir qazug “ [ “میخ آهنی “ که باآن اسب ها را به جایی محکم می بندند ] بمثابه ستاره قطبی و راه شیری کهکشان “جای پای پرنده”
“قوش یولی qush yoli “ خوانده می‏شود.

جنبدگان سمبلیک :

سمبل جانور وجنبده را ترکان کهن بیشتر بکار برده اند. اما نمی توان بطوردقیق تشخیص داد که آن تا چه درجه‏ای برای چیزی تجریدی یا شخصی بوده و تا چه اندازه‏ای با شخص در می آمیخته است. کتیبه اورخون از قول یک شاهزاده می گوید: سپاهیان پدرم , خان , همانند گرگان بودند و دشمنانشان همانند گوسفند” . در کتیبه Suji پسر بعنوان “شیر” مخاطب قرار می گیرد, آنچه که در دوران بعدی به یک اصطلاح ثابت تبدیل می‏شود. محمود کاشغری می گوید که آنهایی که “بورقا کیشی bürga Kishi “ “انسان کک سان “ خوانده می شوند کسانی هستند که دریک جا آرام و قرار ندارند, اگر کسی مایل است بداند آیا اززنی دختر یا پسری زاده می‏شود می پرسد: “آیا آن یک روباه یا یک گرگ است ؟ “ . سپاه بزرگ بمثابه ملخ ها توصیف می شوند.
المدینی هم مانند . قوتادقو بیلیگ (Qutadtgu Bilig ) فضیلت را بوسیله حیوانات و جنبدگان معین مشخص می کند. المدینی می‌گوید که خروس شجاع است , روباه زیرک و باهوش , درنا , بیدارو هوشیار و کلاغ محتاط . قوتادقو بیلیگ سوگند می خورد به نیروی گرگ , جرات خرس ها , پاکیزگی زاغ و هوشیاری و بیداری جغد. این جنبدگان و جانوران که خاصیت معینی را به طور سمبلیک نشان می دهند, برای تقسیم بندی قبایل نیز بکار می آمده است و به نظر می آید که این مسئله موضوع کتیبه‏های بجا مانده نیست.
موضوعات ذهنی و آبستره نیز به وسیله حیوانات تشریح می شدند مانند: نیرو به وسیله گاو نر, ناتوانی و هراس به وسیله گوسفند, نشاط وشادابی به وسیله کره اسب, جرات و دلیری به وسیله ببر. خاصیت‏های مرتبط با جانوران همچنین در ترسیمات و توضیحات تقویم سالانه دوازده جانور نیز پدیدار می گردند.


خداوند راه Yol Tängri :

این خداوندگاری که تنها دردو متن “ایرق بیتیگ Irq Bitig “ نام برده می‏شود, می تواند برحسب مفهومی که به کلمه یول داده می‏شود, می تواند خدای نیک بختی یا را ه باشد.
این امر بستگی به معنی و اهمیتی دارد که واژه “راه yol “ میدهد. هرچند علایم آن به معنی دوم نزدیک است, موضوع هنوز ناروشن است. خداوند راه Yol Tängri خود را با واژگان زیر ترسیم می کند : “من خداوند راه هستم , سوار براسبی خال دار. من روز وشب سوار براسبم هستم “ . هنگام گردشِ خود او با پسر دوماهه یک انسان برخورد می کند (یا با فرزند انسان = انسان ؟). این فرزند انسان می ترسد, اما خداوند می گوید : “از هیچ چیز نترس من به تو Qut “اکسیر زندگانی “ خواهم بخشید. در نوشته یا متن دوم او نام “قارا یول تانگری Qara Yol Tängri “ یعنی خداوندگار راه سیاه یا خداوندگار سرنوشت سیاه را به خود می گیرد. دراین متن خاصیت دیگر”خداوند راه “ این چنین ذکر می‏شود : برای “باز سازی آنچه که ویران شده” , “پیوند دادن آنچه که ویران شده” . علاوه بر آن او همانی است که “صلح می آفریند” .

شناخت کائنات یا گیتی شناختی اسطوره‏ای:
درشناخت اسطوره‏ای جهان کتیبه‏های کول تکین و بیلگه قاغان هردو با چنین عبارتی کوتاه آغاز می شوند: “هنگامیکه بالا , آسمان آبی و زمین خاکی رنگ بوجود آمدند, درمیان این دو فرزندان کیشی (انسان ) ظاهر می شوند. برفرزندان کیشی نیاکان بومین قاغان و ایستمی قاغان حاکم شدند “. این جملات کوتاه تنها نوشته‏ای است که درباره شناخت کیهان بیان شده. این نوشته نخست نشانگر پیدایی فضای کیهانی و سپس انسان است. تاثیر آموزه‏های چینی بر آموزه‏های ترکی شامانیسم نیز درچنین دیدی تاثیر بسزایی گذاشته است. درانتقال دیرتر این اندیشه به نسل‏های بعدی این عقیده که عالم از جدایی آسمان و زمین ناشی شده , پدیدار گردید.

شتر :

شتردر اقتصاد خلق‏های ترک همواره نقش بزرگی را بازی می کرده است. بلحاظ اهمیت آن محمود کاشغری درکتاب لغت خود کمتر از شصت بار ازآن یاد می کند. ظاهرا اهمیت شتر درمیتولوژی و درمراسم مذهبی پیشتر محدود شده یا تابو شده است. تا آنجا که بتوان درباره شتر قضاوت کرد , به نظر می آید که آن بطور جدی پیش ازهرچیز جنبده‏ای برای قربانی مردگان درنظر نگرفته شده بود و حتی ازمصرف گوشت آن صحبتی نمیشود. گزارشگران اسلامی مثلا بطور کاملا آشکار “ابودولاف مزار ابن محالحیلAbu-Dulaf Misar Ibn- Muhalhil “ که ازیاقوت نقل قول می‏شود, هنگامیکه او از قیرقیز ها و چیگیل ها سخن می راند. تا آنجا می روند و ادعا می کنند که مصرف گوشت آن ممنوع بوده است . درباره شتر افسانه‏ها و حکایات گوناگونی درنزد ترکان کهن گفته شده است. دریکی از حکایات سخن از تولد پسر حکمران (بگ ) است که همزمان با تولد یک شتر و کره اسب رخ می دهد. در داده‏های ترکی چنین تولد همزمانی همواره اهمیت بزرگی داشته و گاه پیوند‏های خویشاوندی را می آفریده است. اینکه انسان ها با وجود همه ممنوعیت ها برشتر , با او خویشاوند می تواند باشد, بوسیله داستان “ساتوق , بوغراخان “ مدلل شده که نام اش به احتمال زیاد به نیای یک شتر دلالت می کند. مراسم جدال شتران در نزد مغولان (همانند جنگ حیوانات ) به منشع اسطوره شامانیستی یا اسطوره دودمانی وابسته است.


عبادت گاه‏ها :

ترکان کهن پیش ازهرچیز زیارتگاه‏های طبیعی را می شناختند که اغلب آنها را از مکان‏های مقدسی چون سرچشمه رود ها و قلل کوه‏ها نمی توان فرقی گذاشت, اما آنها گاهی هم قطعا نمودار معبدی مانند غار را نشان می دهند.
زمانی طولانی این باور بود که چادرنشینی مانع احداث زیارتگاه میشده. اما صرف نظر ازاینکه ترک‏های آسیای مرکزی همه چادرنشین نبودند یا چادرنشینانی بودند که ارابه‏هایی داشتند که با آنها تصاویر خدایان یا چادرهایی را که برای مراسمی معین شده بودند, حمل ونقل می کردند.
به نظر می رسد ترکان درموارد مشخصی زیارت گاههایی را احداث کرده‏اند که هنوز نمی توان آنها را دسته بندی کرد. نویسندگان بسیاری بدون ارائه یک سند قطعی باورداشتند که زیارتگاه‏ها درکاربرد این یا آن مذهب بزرگ جهانی درخدمت ترکان بودند. مثلا , دانلوپ بدلیل بررسی آثار قزوینی Qazwini که درآن او ازیک عبادتگاه یا معبد مسجد اوغوز ها سخن می راند : او درآن یک کنیسه را دیده است. این تردید آمیز تر از معبدی است که یاقوت درنزد قیرقیز ها و قارلوق ها که گاهی عبادتگاه نامیده شده, به آن اشاره می کند ؛ سرآخر او چنین می گوید که دیواره‏ها با تصاویر پادشاهان پیشین تزیین شده بودند . گور قطعا درنهایت نوعی معبد مردگان بود.

کیشی Kishi : “انسان “
این واژه انسان , شخص و فرد را توصیف می کند. درسطور نخست کتیبه اورخون که به آن نام “افسانه آفرینش اورخون “ داده شده, به این معنی است که پس از هستی یا ساخت آسمان و زمین , “کیشی اوغلوKishi Oghlu “یعنی “فرزندان انسان “ , “انسان ها “ هویدا می شوند. این امر محال نیست که “کیشی “ شخصیت اسطوره‏ای , آنهم نخستین موجود زنده را تشریح و نشان می دهد.


نیایش نیاکان :

ترکان کهن همزمان با نیایش نیاکان خود به نیایش مردگان خود نیز باور داشتند. درموارد مشخص نیایش نیاکان می توانست خود با نیایش جنبنده ایدر آمیزد. آنچه ‌ که برای توتمیسم اهمیت پیدا می کند , این است که نیای مقدس شمرده شده یک جنبنده باشد.
هنگامیکه سخن از نیاکان است , باید دو نوع آن آشکارا درنگر گرفته شود: یک سوی آن نیاکانی است که بمثابه پایه گذار دودمان ,قلمرو یا سلسله نیاکان حاکمان بزرگ است و سوی دیگر آن بنیان گذاران خویشاوند و سلسله نیاکانی که ازآنها خود سرچشمه گرفته اند.
در اینجا روشن است که نخستین نیاکان بسیار نامی تر از سپسین آنها است. کهن ترین گزارش‏های چینی می‌گویند که ترکان شرق عادت داشتند هرساله به دیدار غار گور نیاکان خود بروند تا درآنجا آیین قربانی را انجام دهند. مطمئنا این زیارت دومعنی جداگانه داشته و برای نیروهای مختلف خدایی گونه بکار می رفته است: نیروی غار صخره‏ای, نیروی نیاکان جنبنده , اما ظاهرا همچنین نیروی مرد جوانی است که دردرون غار با یک گرگ ماده زندگی می کرده .
این امر در وهله نخست بیان و نشانه نیایش نیایی است که از اهمیت بزرگی برخوردار است. خان دودمان خود درحالیکه ازسوی بزرگ رتبه دار قبیله مشایعت می شد, این نیایش را اجرا می کرد. ازاین گذشته ترکان غرب نیز این آیین را فراموش نکرده بودند. چنانچه حاکمان این ترکان خود شخصا نمی توانستند به این مراسم سفر کنند, هرساله یک کارمند بزرگ رتبه دار خودرا می فرستادند. اتحادیه چادرنشینان دیگری مانند توپو Pa ) To‌ ( از چنین اصولی پیروی می کردند. تا آنجا که یافته‏ها و داده‏های تاریخی اجازه می دهد تا بتوان داوری کرد ، باید منشع این گردهمایی ملی را درحکومت هسیونگ - نو
(Hsiung- nu ) جستجو کرد .
در حکومت هسیونگ - نو (Hsiung- nu ) مانند جانشینان آنها , نیایش نیاکان با پرستش یک خطه و مرزو بوم معین مربوط است , که بمثابه گهواره خانواده و نسل درنگر گرفته می‏شود. درونمایه این فرهنگ پیش از هرچیزآیین قربانی است , گاهی حتی یک انسان. این امر در آیین مذهبی قدری مترداف با قربانی برای خدای آسمان (تانگری ) به نظر می آید.برخی شواهد نشان می دهند که قربانی هامی توانستند برای رویدادهای مهم ستاره شناسی باشند. مانند تغییر محل وزمان طلوع و غروب خورشید درتابستان ، آغاز فصل پاییز و برابری روزبا شب و غیره. جالب می بود دانسته شود که آیا آیین قربانی برای نیاکان همواره با این تاریخ ها و رویدادها منطبق بوده است؟
+++++++++++++


منبع این نوشته کتاب خدایان و اسطوره‏ها در آسیای مرکزی, بخش میتولوژی ترکان کهن اثر پ. زکس است.

01 September, 2008

Oraz aýyňyz gutly bolsun!

Ýetip gelen Oraz aýyňyzy gutlamak bilen birlikde, edýän ybadatlaryňyz we tutýan oarazaňyzyň kabul bolmagyny arzuw edýäris.

Bu ýyl Oraza tutmagy, bir näçe musulman ýurtlar duşenbe günden we bir niçesi sişenbe günden başlaýarlar.

Ýeňişiňiz gutly bolsun!

Turkmenstudents saýtynyň beren habaryna görä, Eýranyň ýaş wolleýbalistleri Hytaý oýunçylaryny 3-1 ýeňip, Aziýanyň ýaşlar arasynda geçirilýän oýynlarynyň ýeňijisi bolup, altyn medaly almagy başarypdyrlar.
Eýran oýunçyarynyň arasynda iki türkmeniň bardygyny bellemek ýerlikli bolsa gerek.
Biz hem öz gezegimizde, bu ýeňiş bilen siziň hemmäňizi gutlasymyz geýär.
Bu oglanlaryň öz oýynlary bilen, öz halkynyň abraýyna abraý goşýandyklary has hem buýsançlydyr. Goý her kim öz edip başarýan işi bilen özüne we şonluk bilen öz halkyna at-abraý getirsin.
(Habar we suratyň alynan ýeri: Turkmenstudents saýty)

29 August, 2008

تفسیر یک خبر – خبر مندرج در بخش 3

همین سه قسمت از مطلب چاپ شده تحت شماره‏های 1، 2 و 3 تا همین حد اکتفاء میکند تا بتوانیم یک خبر را براساس داده‏های خود خبر بررسی کنیم. دقت بفرمائید در این تفسیر نباید برداشت شخصی خود و تجارب اندوخته را دخیل نمود. ما فقط به بررسی خود خبر خواهیم پرداخت. در حال حاضر نظر ما نقد خبر نیست و تنها دریافت پیام خود خبر است. ـ
در ضمن توجه داشته باشید اکثراٌ جان کلام یا بعبارتی ایده اصلی در جمله اولِ پاراگراف اول نوشته شده سپس به جزئیات یا توضیحات و تشریحات پرداخته میشود. ـ
فرض را بر این میگیریم که این شخص خواننده خبر دارای حداقل اطلاعات در باره ایران، فرهنگ آن و اسلام است.ـ
منبع خبر:ـ

خبر: حجت‏الاسلام "محمدحسن راستگو" هورا کشیدن، کف زدن، اختلاط دختر و پسر و موسیقی برنامه‏های کودک را قابل پذیرش ندانست.ـ
برداشت خواننده ما: شخصی که دارای تحصیلات دینی در حد (حجت‏الاسلامی) بوده و اسمش (محمدحسن راستگو) میباشد، در مورد:ـ
(هورا کشیدن
کف زدن
اختلاط دختر و پسر
و موسیقی برنامه‏های کودک)
اظهار نظر کرده و آن را (قابل پذیرش ندانسته) است.ـ
حال باید دید این یک نظر شخصی است یا اظهار یک فاکت.ـ
این اظهار نظر متکی بر چیست (علت پیدایش این اظهار نظر)؟ جانبداری از طرف یا چیز بخصوصی، عرف و عادت، قانون اساسی، قانون پخش برنامه از تلویزیون، شریعت و ...ـ آیا منبعی که به آن اشاره میشود از اعتبار مناسب برخوردار است یا نه؟ این "اعتبار" برای چه کسی دارای اعتبار است؟ـ

به گزارش سایت خبری رسا
اشاره به منبع این خبر

رئیس مرکز تربیت مربی کودک و نوجوان
منصب اداری این شخص (رئیس مرکز تربیت مربی کودک و نوجوان) است

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
این مرکز تابع (دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) است.ـ

به طور مشخص برنامه تلویزیونی "فیتیله جمعه تعطیله" را که صبح‏های جمعه از شبکه دوم سیما پخش می‏شود، مورد ارزیابی قرار داد
اطلاعاتی در باره نام برنامه تلویزیونی، کانال و زمان پخش آن.ـ
حال نتیجه ارزیابی وی:ـ

و گفت؛ "اختلاط دختر و پسر از اشکالات برنامه فیتیله است.ـ
این برنامه دارای چندین اشکال است (اختلاط دختر و پسر از اشکالات برنامه فیتیله است).ـ
اشکال مفرد و اشکالات جمع آن است.ـ
اصلی‏ترین ایراد وی (اختلاط دختر و پسر) است.ـ

هر چند بچه‏های حاضر در این برنامه کوچکند و از نظر شرعی، تکلیفی ندارند
حال توضیح و تشریح این ایراد از جانب فرد مذکور: (مطلب را بخوانید)ـ
پس شرایط سنی برای تکالیف معینی در شریعت مقرر است. این (بچه‏ها کوچکند و از نظر شرعی، تکلیفی ندارند)ـ

اگر شریعت، دختران و پسران در این سن را مکلف نمیکند و حضور آنها را در یکجا ممنوع نمیداند، چرا باید حرفی زده شود و توسط خود همان شخص بلافاصله از نظر شریعت رد شود. چون گویا قرار است براساس شریعت آن را مردود بشماریم. آیا معنی آن این است که شریعت دهان همه را میتواند ببندد؟ در این سری مطالب همانطور که گفته شد، هر نویسنده دارای هدفی است. ما باید سعی کنیم هــدف اظـهـار نـظـر کننده را دریابیم.ـ
و من هم انسان تنگ‏نظری نیستمحال نظر شخصی فرد در مورد خودش ابراز میگردد. هدف چیست؟ اظهار آشنائی، تبلیغ یا ...ـ
که حجاب کامل را برای بچه‏های نابالغ واجب بدانم،ـخوانده مذکور (که گفته شد در مورد ایران، دین، فرهنگ و تاریخ آن دارای کمترین اطلاعات است) میفهمد حجاب، ظاهراٌ انواع گوناگونی دارد (حجاب کامل و ...) و حجاب کامل برای بچه‏های نابالغ واجب نیست.ـ
ولی مساله این است که دختربچه باید بداند پوشش او با پسرها فرق دارداز آنجائیکه شریعت "اشکالات" فوق را برای دختر بچه‏های کوچک منع نکرده، پس باید "اشکالات" را مدلل و مستدل نمود. براساس این استدلال و براساس این اظهار نظر، دختر بچه نمیداند که پوشش او با پوشش پسرها فرق دارد. پس این امر قرار است برای روشنگری دختر بچه‏ها صورت بگیرد.ـ
و مجاورتش با آنها کار درستی نیست،ـپس فرق داشتن پوشش، موجب نادرستی مجاورت دختر بچه و پسرها میگردد. خواننده (غربی یا از مناطقی که با ایران آشنائی ندارد) گذشته از عجیب بودن این نظر، فکر میکند پس چرا به دختر بچه‏ها و پسرها لباس یکسان نمیپوشانند. مثلاٌ تی‏شرت و شلوار یا حجاب کامل برای هر دو تا این محدودیت برای در مجاور هم قرار گرفتن را از بین برد.ـ
از این رو می توان با پوشاندن لباس‏های رنگی زیبا با پوشش مناسب به دختربچه‏ها، آنها را از کودکی با این مفاهیم آشنا کرداظهار نظر کننده نحوه برون رفت از مشکلی که مطرح میکند (و از نظر شرع بلامانع است) را ارائه کرده که در آن علاوه بر به گوشه راندن اناث تلقین مردسالاری نیز نهفته است. ـ

و در برنامه‏های تلویزیونی هم می توان آنها را از هم جدا، یا یک برنامه ویژه دختران و یک برنامه ویژه پسران تولید کرد.ـ
اظهار نظر کننده نحوه برون رفت دیگری را از مشکلی که مطرح میکند ارائه کرده و مسئله تنها به پوشش ختم نمیگردد. اظهار نظر کننده ظاهراٌ در پی آن است تا به خواننده بقبولاند که علاوه بر پوشش رنگی زیبا برای دختر بچه‏ها باید آنها را از پسرها جدا نمود. همانطور که در بالا ذکر شد، این پوشش و جدا کردن، از نظر شرع مردود نیست. پس این یک اظهار نظر شخصی است.ـ

این پژوهشگر کودک و نوجوان حضور خود را در برنامه فیتیله و عمو پورنگ منتفی دانست
خواننده این مطلب درمیایبد که اظهار نظر کننده، علاوه بر داشتن مدارج تحصیلی حجت‏الاسلامی و رئیس مرکز بودن، پژوهشگر در مسائل کودکان و نوجوانان نیز میباشد. حال بهر دلیل، در این برنامه کودک که آن را ارزیابی و در مورد آن اظهار نظر کرده و یکی از موضوعات پژوهش وی نیز میباشد، شرکت نخواهد کرد.ـ

و خاطرنشان کرد؛ "حضور یک شخصیت حقیقی و حقوقی با لباس روحانیت در چنین برنامه‏هایی که همراه با تحرک وسیع و قوی هنرمندان آن است، هیچ تناسبی ندارد و تاثیرگذار هم نیست،ـ
تا جائی که در فرهنگها، لغت‏نامه‏ها آمده: شخصیت حقیقی به افراد و شخصیت حقوقی به شرکتها، ادارجات، سازمانها، وزارتخانه‏ها و امثالهم اطلاق میگردد. به شخص حقیقی میتوان لباس روحانیت پوشاند ولی شخصیت حقوقی،... خواننده ما فکر نمیکند که همچون لباسی دوخته شده باشد و این را به عنوان یک اشتباه لپی در نظر میگیرد. چون، این ایده اصلی این مطلب نیست. خواننده ما برداشت میکند که: لباس روحانیت با تحرک وسیع و هنرمندان قوی دارای تناسب نبوده و تاثیرگذار هم نیست.ـ

هرچند می‏توان به صورت کمکی و جنبی مثل تماس تلفنی در این برنامه حاضر شد".ـ
خواننده ما درمیابد: به نظر اظهار نظر کننده، آنجا که حضور مستقیم از تاثیرگذاری لازم برخوردار نیست حضور جنبی ممکن است بیشتر تاثیرگذار باشد.ـ

درک مطلب از نظر خواننده ما براساس خود خبر: ـ
یک حجت‏الاسلام که رئیس مرکز تربیت مربی کودک و نوجوان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است برنامه تلویزیونی "فیتیله جمعه تعطیله" را مورد ارزیابی قرار داد. این فرد میگوید که اظهار نظر وی در باره برنامه تلویزیونی از نظر شرع قابل قبول نیست و حضور با لباس روحانیت در چنین برنامه‏هائی تناسبی ندارد و تاثیرگذار نیست.ـ

خواننده گرامی، سعی خواهد شد تا مثالها از زندگی روزمره گرفته شود تا فهم آن آسان و نیاز به درک درست مطلب بیشتر و بهتر برجسته گردد. ـ

ادامه دارد...ـ

24 August, 2008

ارزیابی درک مطلب (3)ـ

بخش 2- هدف (منظور) نویسنده


قسمت اول شناسائی هدف نویسندهشما برای چه میخوانید؟ ـ
جهت یافتن مطلب جدیدی؟ ـــــــــــــــــ این نوع مطالعه جهت کسب اطلاع میباشد. ـ ***
جهت سرگرمی و استراحت؟ ـــــــــــــ این نوع مطالعه جهت سرگرمی میباشد. ـ ***
ـ *** هر دو مورد فوق‏الذکر؟ ــــــــــــــــــــ کتاب و مقاله‏ای که میخوانید جهت کسب اطلاع و در عین حال سرگرمی میبباشد. ـ

نویسندگان برای چی مینویسند؟ ـ

بطور معمول، نویسنده دارای انگیزه‏ای برای نگارش میباشد: ـ
آنها قبل از اینکه شروع به نگارش بکنند تصمیم میگیرند برای چی بنویسند. ـ
______________________________________________________ـ
هدف نویسنده

ا- اطــلاع دادن: ـ
انتقال معلومات، آموزش، تشریح ـ -
دادن اطلاعات به خواننده ـ -
مثال: منابع غیر تخیلی ـ
کتاب درسی، دفترچه راهنما، دایرة‏المعارف، دستورالعمل، گزارشهای روزنامه‏ها و مجلات ـ

ـ2. ســرگــرم کــردن: ـ
نوشتن داستان، بازگو کردن واقعه با نمک یا مهیج ـ -
در میان گذاشتن ایده‏ها و احساسات با خواننده ـ -
مثال: داستانهای تخیلی (غیر واقعی) ـ
نوول، شعر، نمایشنامه، داستان کوتاه، جوک، مطالب خنده‏دار، افسانه – داستانهائی که در عین سرگرم کردن سعی در آموزش خواننده دارد. ـ
بخشهائی از مجلات و روزنامه‏ها – بخش ورزش، مد لباس و امثالهم. ـ

ـ3. تــرغــیـب کــردن: ـمتقاعد کردن خواننده برای قبول کردن نقطه‏نظر نویسنده ـ -
ترغیب خواننده برای خریدن کالای بخصوصی ـ -
مثال: سرمقاله، تبلیغات. ـ
___________________________________________________ـ

بیشتر از یک هدف: ـ
بعضی از مقالاتی که میخوانید ممکن است بخواهد بیشتر از یک هدف را القاء بکند. ممکن است شما را سرگرم بکند و در عین حال اطلاعاتی را ارائه بکند یا اطلاعاتی به شما داده درصدد ترغیب شما باشد. ـ

وقتی شما تصمیم میگیرید که نقطه‏نظر نویسنده چی است، شما باید قادر باشید علت این برداشت خود را تفهیم بکنید. ـ

چـــنــــد مـــثـــال: ـ
ماه، قمر طبیعی زمین است. ماه به دور زمین در طی تقریباٌ هر بیست و نه روز و نیم یکبار میچرخد. این مدت را ماه قمری گویند. ماه خیلی کوپکتر از ستارگان و خورشید میباشد. اما بخاطر اینکه نزدیکتر به ما است، بزرگ به نظر میرسد. ـ

یکی از بهترین طرق لکه‏زدائی از البسه استفاده از مواد سفیدکننده است. مواد سفیدکننده بیشتر از مواد دیگر لکه‏زدا در از بین بردن لکه موثر است. اگر شما از مواد سفیدکننده کلراید استفاده میکنید، پس شما میدانید که از بهترین مواد سفیدکننده موجود دارید استفاده میکنید.ـ
حجت الاسلام راستگو: کف زدن و هورا کشیدن در برنامه کودک قابل پذیرش نیست
(دو مـنـبـع)

حجت‏الاسلام "محمدحسن راستگو" هورا کشیدن، کف زدن، اختلاط دختر و پسر و موسیقی برنامه‏های کودک را قابل پذیرش ندانست. به گزارش سایت خبری رسا رئیس مرکز تربیت مربی کودک و نوجوان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به طور مشخص برنامه تلویزیونی "فیتیله جمعه تعطیله" را که صبح‏های جمعه از شبکه دوم سیما پخش می‏شود، مورد ارزیابی قرار داد و گفت؛ "اختلاط دختر و پسر از اشکالات برنامه فیتیله است. هر چند بچه‏های حاضر در این برنامه کوچکند و از نظر شرعی، تکلیفی ندارند و من هم انسان تنگ‏نظری نیستم که حجاب کامل را برای بچه‏های نابالغ واجب بدانم، ولی مساله این است که دختربچه باید بداند پوشش او با پسرها فرق دارد و مجاورتش با آنها کار درستی نیست، از این رو می توان با پوشاندن لباس‏های رنگی زیبا با پوشش مناسب به دختربچه‏ها، آنها را از کودکی با این مفاهیم آشنا کرد و در برنامه‏های تلویزیونی هم می توان آنها را از هم جدا، یا یک برنامه ویژه دختران و یک برنامه ویژه پسران تولید کرد. این پژوهشگر کودک و نوجوان حضور خود را در برنامه فیتیله و عمو پورنگ منتفی دانست و خاطرنشان کرد؛ "حضور یک شخصیت حقیقی و حقوقی با لباس روحانیت در چنین برنامه‏هایی که همراه با تحرک وسیع و قوی هنرمندان آن است، هیچ تناسبی ندارد و تاثیرگذار هم نیست، هرچند می‏توان به صورت کمکی و جنبی مثل تماس تلفنی در این برنامه حاضر شد".ـ

خواننده گرامی، سعی کنید در مطالب فوق علاوه بر یافتن (هــدف نـویــسنـده) دریابید کدامیک (نــظـر شـخـصـی) یا (فــاکـت = واقــعــیـت) میباشد.ـ

ادامه دارد...ـ

16 August, 2008

Düşünýärmi? دؤشـؤنـیـارمی؟

Düşünýärmi? دؤشـؤنـیـارمی؟ ـــــــــــــــــ

“Niçeler düşünmän نیچه‏لر دؤشؤنمان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ"
Göwnüme degýär. گؤنؤمه دگیار. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Aýdanym däl-de آیدانیم دال-ده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Islänni aňýar.” ایسلاننی آنگیار." ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
– diýiýpdiň bir gün ــ دییپدینگ بیر گؤن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
hoşlaşjak wagtym. خوشلاشجاق وقتیم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*****
Ynjama dostum, ynjama ائنجاما دوستم، ائنجاما ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Bu günler hem geçer-de gider. بؤ گؤنلر هم گچر-ده گیدار. ــــــــــــــــــــــــ
Geçmejek gün ýokdur asyl. گچمه‏جک گؤن یوقدور اصل. ـــــــــــــــــــــــــــ
Hoş gün geçişi deý خوش گؤن گچیشی دی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Agry hem geçer. آغری هم گچر. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*****
Ýöne aňmadym bir zady. یؤنه آنگمادیم بیر زادی. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Ol näme? اول نامه؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Seniň däl-de gepiň dostumy? سنینگ دال-ده گپینگ دوستیمی؟ ـــــــــــــــــ
Adama düşmedik, söze düşermi? آداما دؤشمه‏دیک، سؤزه دؤشرمی؟ ــــ
*****
August 10, 2008

Hat alyşmak üçin özüňize dost ýa pikirdeş tapynyň!

خط آلیشماق اؤچین اؤزینگیزه دوست یا فکردش تاپینینگ
Munuň üçin özüňize gyzykly tema we e-mail adresiňizi ýollaň. Siziň hatyňyzy okap siziň pikirdeşiňiz ýa-da dostlaşmak isleýän size hat ýollar.
مونونگ اؤچین اؤزینگیزه قیزیقلی موضوع و ایمیل آدرسینگزی یوللانگ. سیزینگ خطینگیزی اوقاپ سیزینگ فکردشینگیز یا-دا دوستلاشماق ایسله یان، سیزه خط یوللار*********************
Taryh, edebiýat we ýaşlar hakda. --> turkmen.ca@gmail.com
*********************

Halkara habarlar

Siýasy habarlar

Sözlük سـؤزلـؤک

اؤز اویـلانـیـپ تـاپـان تـازه سـوزلـریـنـگـیـزی بـیـزه یـولـلانـگ
Öz oýlanyp tapan täze sözleriňizi bize ýollaň.
**********************************************************
söz .............. düşündiriş ......................... parsça ............ rusça .............. iňlisçe
_______________________________________________________________________________
mysal مثال :
-----------
adam .......... kişi .................................. مرد، نفر، کس ........ человек ............. person

,;
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد