
کلیک : MY Friends - آینا
از یک ماه قبل تمام فکر وذهنمان را به خود مشغول کرده است فکر همه چیزرا
کرده ایم.روز،تاریخ و حتّی ساعت حرکت را.از چند روز قبل مرخصی هم میگیریم
که خیالمان راحت شود.پیش بینی هزینه ها را هم می کنیم.محل اقامت در آنجا
را هم قبلاً هماهنگ کرده ایم و ماشین راهم سپرده ایم دست تعمیر کار تا در راه
مشکلی پیش نیاید.خلاصه همه چیز برای یک سفر خوب آماده است، اما درست
روز قبل از سفر مریض می شویم و می افتیم به رختخواب و کارمان به دکتر و
بیمارستان می کشد.مرگ را جلوی چشممان میبینیم،نکند واقعاً وقت سفر آخرت
رسیده باشد؟ ولی ما که هنوز آماده نیستیم.راستی ما که برای رفتن برای یک سفر
عادی اینقدر به تکاپو می افتیم،برای سفر بزرگ آخرت چه فکری کرده ایم و چه
تدابیری اندیشیده ایم؟یادمان باشد سفر آخرت اصلاً قابل پیش بینی نیست.نکند
غافلگیر شویم؟
سر قبر شخصی نوشته شده بود : کودک که بودم می خواستم
دنیا را تغییر بدهم وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم که دنیا خیلی
بزرگ است من باید کشورم را تغییر بدم بعد ها کشورم را هم
بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم . در سالخوردگی
تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اینک من در آستانه مرگ
هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید
می توانستم دنیا را هم تغییر دهم
سرنوشت تصمیم می گیرد که تو در زندگی با چه کسی ملاقات کنی اما
تنها قلب توست که می تواند تصمیم بگیرد چه کسی در زندگی تو باقی
می ماند
مهربانی را وقتی دیدم که کودکی
خورشید را دردفترنقاشیش سیاه
کشید تا پدر کارگرش در زیرنورآفتاب
نسوزد
مهم نیست که دریا باشی یا قطره مهم این است که
که آنقدر زلال باشی که آسمان در تو منعکس شود
شبانگاهان به یاد نرگس مستانه می گریم
من آن عشقم که تنها گوشه میخانه می گریم
من تنهاترین فریاد در اوج صدایم من عاشقانه ترین نگاه در کشتی وجود توام من می خواهم زنده بمانم تا با توباشم با تو بخوانم چرا که بی تومی میرم ! تمام شعرهای من فریاد قلب من است و تمام آن ها از ان توست من زردترین پاییزم در فصل نگاهت پس آن را دریاب وبا برق چشمانت غروبش را همراه باش...
اگر میدانستم عشق پایانی دارد هیچ گاه عاشق نمی شدم اگر می دانستم معنای عشق بی وفایی و دل شکستن است در همان لحظه اول که دلم را به تو هدیه دادم آن را
از تو پس می گرفتم
ای همه کس ای همه چیز...
من هر روز زمزمه میکنم خداوندا می خواهم باران شوم
میخواهم قطره ای شوم که ازابرها می چکد ودشتها را آبیاری می کند
خدایا چه خوب بود اگر قطره ای از باران رحمتت بودم نه ذره ای
خاک گناهگار........وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی روکه خیلی دوستش داری
وقتی نا امید شدی به یاد بیارکسی رو که تنها امیدش تویی
وقتی پر از سکوت شدی به یاد کسی روکه به صدات محتاجه
هر وقت خواستی از غصه بشکنی به یاد بیارکسی روکه توی دلت کلبه ساخته
من تو را دوست دارم چون همیشه گرمای حضورت را درون شبنم های غلتیده برروی گلبرگهای بهاری احساس میکنم.تو اشکهایم را احساس میکنی وغصه را از دلم میزدایی آرزو هایم به بودن درکنارتو خلاصه می شود.مادرم من کلمه به کلمه محبت را از تو آموختم تا اکنون برایت بنویسم دوستت دارم مادر
کمی دیر کرده ای.ای کاش بدانیکه دیگر طاقت شمردن جمعه های بی تو را ندارم.ای کاش بدانی که غروب جمعه بی تو چه سخت می گذرد بی تو در پیله تنهایی خویش فرو رفته ام.:. تا کی در جستجوی تو قد م در راهی نهم که پایانش را نمی دانم؟بیا که بی تو بیقرارم راضی جون.:.
کارما نیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این باشد که در افسون گل سرخ شناور باشیم