مطلبی خواندم از یعقوب نویسنده محترم و زحمتکش سایت ترکمن ایلیم بنام شرایط امروز ایران و وظایف فعالان ترکمن که لازم دیدم به مواردی اشاره کنم . تا ضمن شرایط امروز ایران ، شرایط امروز ترکمن را نیز بسنجیم
نویسنده محترم در بخشی از این مطلب مینویسد : ما ترکمن ها باید درک کنیم ما توان درگیر شدن با همه را نداریم و ضرورتی ندارد با ذره بین دنبال دشمن های رنگارنگ بگردیم . لازم به توضیح است : از آنجایی که که ترکمنها ملت جنگ طلب و جنگ افروزی نیستند . سازمانها و تشکیلات سیاسی ترکمن سعی کرده اند . با قرار گرفتن در کنار دیگر ملت های تحت ستم تا حد ممکن از تعداد دشمن کاسته و بر تعداد دوستان بیافزایند
و در جای دیگر ادامه میدهد : اینکه رابطه خود را فقط به ملت های تحت ستم متمرکز کنیم این نیز میتواند اشتباه فاحش باشد . در این جا لازم به ذکر است . تا به این لحظه دست آورد ما از همکاری با ملت های تحت ستم این بوده که یکی از 6 ملت ایران شناخته شویم . در غیر اینصورت ما را هم چیزی در حد زابلیها و مازندرانیها و گیلانیها حساب میکردند . البته هنوز هم زمینه برای دست آوردهای مهم وجود دارد . از جمله : عضویت در سازمان ملت های بدون دولت است . که این امر هم از طریق همکاری با دیگر ملت های تحت ستم ممکن است . تا به حال ملت کرد و ترک آذربایجان ایران به این مهم نائل آمده اند . و ملت های بلوچ و عرب احواز نیز درخواست عضویت خود را مطرح کرده اند . امیدوارم با اتحاد عمل و شتاب سازمانهای سیاسی ترکمن ، ما نیز در آینده ای نه چندان دور شاهد عضویت در سازمان ملت های بدون دولت باشیم
و توضیح دیگر اینکه : اگر ما با نزدیکی به دیگر نیروهای سیاسی تشکیلات سراسری که فی الواقع ما را قبول ندارند . آیا دوستی دیگر ملت های تحت ستم را از دست نمیدهیم ؟ یا حداقل آنها به دوستی با ما به دیده شک و تردید نگاه نمی کنند ؟
در اپوزیسیون تشکیلات سراسری متشکل از سلطنت طلبها ، مجاهدین ، فدائیان خلق اکثریت و کمونیست کارگری و ... ما را به عنوان اقوام میشناسند . که این خود رد هویت و انکار بسیاری از واقعیت های تاریخی و اجتماعی است . حتی سلطنت طلبها میگویند : اقوام ایرانی در خانه حق صحبت کردن به زبان مادری را دارند و این نشانه آزادی و احترام به حقوق اقوام است . شما میتوانید از این مطلب بینش کلی آنها را دریابید . ما به عنوان ترکمن فراموش نکنیم ، طرح آسیمیلاسیون و ایزوله کردن ترکمن ها از زمان سلطنت پهلوی آغاز شد . سیستانیها در آن زمان کوچانده شده اند . غصب زمین وطرح دور نگه داشتن شهرهای ترکمن نشین از مسیر جاده بین المللی شمال به مشهد از دیگر طرحهای ننگین سلطنت پهلوی در کارنامه سلطنت طلبان است
در مجاهدین و فدائیان خلق اکثریت و کمونیست های کارگری نیز رگه هایی از مذهب پرستی و شوونیسم وجود دارد . شما به مجاهدین بگوئید: ما به عنوان اهل سنت که 30% جمعیت ایران را تشکیل میدهد . مخالف رسمی بودن مذهب شیعه و شیعه گری هستیم . زیرا رسمی بودن مذهب شیعه یعنی خط قرمز و ایجاد محدویت برای ما است . آنوقت ببینید آنها چه جواب و واکنشی نشان میدهند . یا بگوئید ما ملت هستیم نه قوم ؟ و یا اینکه خواهان رسمی شدن زبان های دیگر در کنار زبان فارسی شوید ، همانند : افغانستان - آن موقع چه جوابهایی میدهند ؟
فدائیان خلق اکثریت و کمونیست های کارگری علنآ دست در دست سلطنت طلبها هستند و همکاری میکنند . زیرا از نظر آنها دشمن دشمن من دوست من است . شاید سر سازگاری با هم نداشته باشند . اما در شرایط فعلی ایران و با تجزیه طلب و دشمن قلمداد کردن ملت های تحت ستم دست دوستی به هم داده اند . با تاکتیکی که آنها اتخاذ کرده اند کل بینش آنها آشکار میگردد
حال آیا در شرایط فعلی میتوان با تشکیلات سراسری در صف واحد بود ؟
آیا نیروی مقابل آماده است حق و حقوق ملت های تحت ستم را به رسمیت بشناسد ؟
آیا طرف مقابل حاضر است بدون در نظر گرفتن تعلقات گروهی و مذهبی و یا ملی عمل کند ؟ و یا فقط از ما توقع دارد ؟